بی تردید یکی از مهم ترین
آغازگرهای هر تصمیم و بنابراین هر اقدامی که توسط یک فرد یا گروهی از افراد اتخاذ می شود نارضایتی از وضع موجود است. البته باید گفت که در اکثر موارد شکل گیری وضع موجود تحت کنترل کامل همان فرد یا گروه که می خواهد از وضع موجود عبور کند، نبوده است. به بیانی دیگر علاوه بر نقش مستقیم اشخاص در شکل گیری وضع موجود احتمالا تعداد قابل توجهی ع
ناصر تحمیلی یا اتفاقی نیز به تثبیت وضع موجود کمک کرده اند.
صرف نظر از اینکه وضع موجود چگونه و در نتیجه اقدامات چه کسانی شکل گرفته است هنگامی که نارضایتی از وضع موجود به آستانه تحمل می رسد معمولا این دغدغه مطرح می شود که چگونه می توان از وضع موجود خارج شد. گاهی اوقات نوع شناسی وضع موجود عامل مهمی برای یافتن تدابیر لازم برای خروج است. مثلا آیا وضع موجود خود یک وضعیت موقتی است که باید اساسا از آن گذر کرد یا وضع موجود به خودی خود یک وضعیت نهایی مطلوب تلقی می شده است اما سایر عوامل یا شرایط از میزان مطلوبیت آن به تدریج یا به صورت ناگهانی کاسته اند. علاوه بر این
همانطور که قبلا اشاره کردم افراد مختلفی که وضع موجود را به دست خود ایجاد کرده اند معمولا به خاطر جذابيت اوليه ورود، تلاش فکري خود را بيشتر براي آشکارسازي فرضها و بنابراين طراحي اقدامهاي لازم مرتبط با فرآيند ورود و ماندن صرف ميکنند. به بيان ديگر اکثر فرضهاي مرتبط با فرآيند خروج به طور ضمني در برنامه لحاظ شده و بنابراين آنچنان توجهي را به خود جلب نميکنند. همين عدم توجه به فرضهاي مرتبط با خروج ميتواند در آینده دردسر ساز شود.
اگر کسي بتواند فرضهاي ضمني مرتبط با فرآيند خروج را به خوبي آشکار و صريح کند اين فرصت را براي خود فراهم ميکند که با طراحي اقدامهاي لازم خود را از قرار گرفتن در موقعيتهاي آزاردهنده نجات دهد. مجموعه همه اقدامهايي که به اين صورت طراحي ميشوند در صورتي که سازگار با يکديگر باشند در واقع استراتژي خروج را مشخص ميکنند. از سوی دیگر
فرض های ضمنی و صریح مرتبط نیز که بیشتر به متغیرهای محیط بیرونی تعلق دارند و تا حد زیادی از کنترل خارج هستند زیربنای سناریوهای خروج را تعیین می کنند.
شکی نیست وقتی که صحبت از سناریوها و استراتژی های خروج می شود باید در وهله نخست به دانش انباشته شده در محافل نظامی و دفاعی رجوع کرد. مثلا یک مرور اولیه بر مقالات موجود در
مرکز اسناد علمی وزارت دفاع آمریکا حاکی از اهمیت موضوع و همچنین وجود یک دانش پایه قوی در این حوزه است. با این وجود اخیرا که به بحث سناریوها و استراتژی های خروج فکر می کردم یاد یکی از اثرهای سینمای مکزیک به کارگردانی لوئیس بونوئل افتادم.
در
این فیلم که تحت عنوان ملک الموت شناخته می شود گروهی از طبقه اشراف که در یک مهمانی شام حضور دارند پس از صرف غذا و تفریح و سرگرمی متوجه می شوند که به دلیلی نامعلوم نمی توانند از اتاق پذیرائی خارج شوند. فشار ناشی از این وضعیت ناخوشایند به حدی است که درگیری های متعددی بین مهمانان شکل می گیرد و هر یک از کاراکترها پیشنهادهای معقولی برای مدیریت وضع موجود نامطلوب ارائه می دهد. سناریوی فیلم مذکور به صورتی تنظیم شده است که نهایتا پس از کشمکش های فراوان بین اشخاصی که نمی توانند راهی برای خروج پیدا کنند یکی از کاراکترها به نکته جالبی پی می برد: اینکه در لحظه ای مشخص جای قرارگرفتن مبلمان و وسایل اتاق و همچنین جا و حالت مهمانان دقیقا مانند زمان ورود به اتاق شده است.
آنطور که در فیلم مذکور نمایش داده می شود تکرار شرایط اولیه ورود به صورتی عجیب و در قالب همان فضای سورئالیستی فیلم و سناریو منجر به امکان خروج می شود. البته این ایده که بهترین یا مساعد ترین زمان برای خروج هنگامی است که بیشترین درجه شباهت با شرایط اولیه وجود داشته باشد چندان هم غیر واقعی نیست و ارزش بررسی بیشتر را دارد. مثلا در موارد متعددی ورود به وضع موجود ناشی از یک سری اتفاقات بحرانی بوده است و باید انتظار داشت که بدون تکرار یک وضعیت بحرانی دیگر دارای بیشترین درجه شباهت با بحران اولیه خروج از وضع موجود ناشی از بحران اولیه میسر نباشد.
شاید بزرگ ترین مانع برای یافتن شرایط بیشترین درجه شباهت با شرایط اولیه
خاصیت غیر ارگودیک بودن سیستم های انسانی باشد.
همانطور که قبلا گفتم در مورد سیستم های انسانی صرف نظر از اینکه یک گروه چند نفره یا یک گروه چند میلیون نفره باشد به دلیل ویژگی مذکور تعداد قابل توجهی از وضعیت های خرد هیچگاه امکان تکرار نخواهند داشت. کافی است که کنار یکی از خیابان ها یا میدان های پر رفت و آمد شهر بنشینید و در یک لحظه از جای مردم و حالت آنها و خودروها و بقیه چیزها عکس بگیرید. بعید می دانم حتی اگر صد سال هم همانجا بنشینید بتوانید عکسی از همان خیابان بگیرید که در آن جای مردم و حالت آنها و خودروها دقیقا مانند عکس اول باشد. به بیان دیگر در مقیاس های بزرگ بر خلاف آنچه که در فیلم ملک الموت نشان داده می شود احتمال تکرار شرایط و آرایش های اولیه بسیار ناچیز و تقریبا صفر است.
با این وجود شایان ذکر است که هیچ ضرورت یا لزومی ندارد که برای تحقق سناریوی خروج با شرایط اولیه منتظر گذشت زمان یا حوادث و اتفاقات و احتمالات نشست بلکه می توان به شکلی هوشمندانه و با برنامه ریزی قبلی اقدام به صحنه سازی کرد. به بیان دیگر اگر قرار باشد درست مانند وضعیت مهمانان گرفتار شده در اتاق پذیرائی جای قرار گرفتن و حالت اشخاص اطراف ما دقیقا مانند زمان ورود به وضع موجود شود می توان حتی الامکان کنترل اوضاع را به دست گرفت و این آرایش مطلوب را به شکلی مصنوعی و نه طبیعی تدارک دید. البته شاید در مقیاس های بزرگ مثلا در سطح یک ملت چنین کاری میسر نباشد اما به نظر می رسد که در مقیاس ها و محدوده های کوچک تر مثلا تصمیم های شخصی مرتبط با خروج از وضع موجود نامطلوب چنین تدبیری نسبتا راهگشا باشد.