بعضی افراد خیلی دگم هستند. یعنی به آسانی نظرشان را تغییر نمی دهند. اما بعضی دیگر نیز وقتی شواهد و مدارک انکار ناپذیر را می بینند نظرشان را اصلاح می کنند. شاید در بین افراد مختلف دانشمندان و اندیشمندان بیشتر در کانون توجه باشند. زیرا قاعدتا خیلی راحت از حرف و فکر خود عقب نشینی نمی کنند. اخیرا یکی از اندیشکده های معروف جهان از ۱۶۵ دانشمند و اندیشمند مشهور و برجسته سوال جالبی پرسیده است. از آنها خواسته است که بگویند نظرشان یا فکرشان راجع به چه چیزی عوض شده است و چرا؟ ده مورد از این تغییرات و اصلاح نظر و دیدگاه دانشمندان معاصر را در زیر می خوانید:
بمباران اتمی پایان بخش جنگ جهانی نبود.
من دیدگاه خود را درباره یکی از پرسش های مهم تاریخی تغییر داده ام. سوال این است که آیا بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی موجب پایان جنگ جهانی دوم شد یا نه؟ تا همین امسال در جواب می گفتم شاید. اما امروز با توجه به واقعیت های جدید می گویم نه. بمباران اتمی پایان بخش جنگ جهانی دوم نبود.
- فریمن دایسون، فیزیکدان و ریاضیدان مشهور و عضو موسسه تحقیقات پیشرفته پرینستون
تکامل متوقف نشده است.
من ده سال پیش مطلبی نوشتم با این عنوان که آیا ما انسان ها هنوز در حال تکامل هستیم؟ و خودم جواب دادم که شاید از لحاظ زیست شناختی نه خیلی زیاد. در آن زمان تا تکمیل پروژه ژنوم انسان چند سالی باقی مانده بود. اما یافته های اخیر پروژه مذکور حاکی از آن است که هزاران ژن انسانی، شاید تقریبا ۱۰ درصد ژنوم، به شدت مرحله انتخاب را پشت سر گذاشته اند و شاید حتی خود این انتخاب در طی هزاران سال گذشته شتاب گرفته باشد. در حال حاضر در روانشناسی تکاملی فرض می شود که هر گونه تطبیق نوع انسان با شیوه های زیست پساکشاورزی ۱۰۰ درصد ریشه فرهنگی دارد. اما اگر یافته های ژنتیکی مذکور درست بوده و در مورد کارکردهای روانشناختی مغز اعمال شوند آنگاه درباره این فرض ساده انگارانه مبنی بر فرهنگی بودن ریشه تطبیق ها باید تجدید نظر کرد.
- استیون پینکر، روانشناس تجربی، دانشگاه هاروارد
امور فراطبیعی وجود ندارد.
زمانی که من در سال ۱۹۷۰ در دانشگاه آکسفورد دانشجو بودم خیلی علاقه مند بودم که علوم غیبی، احضار روح، و امور فراطبیعی را یاد بگیرم. به همین خاطر آزمایش های زیادی انجام دادم. نخست تله پاتی، پیش آگاهی، و روشن بینی را آزمودم. اما فقط به نتایج غیر معتبر و شانسی رسیدم. به هم کلاسی هایم تکنیک های تصویرسازی را یاد دادم و از آنها آزمون گرفتم. باز هم به نتایج غیر معتبر و شانسی رسیدم. بعد از آن بر روی دو قلوها به صورت جفتی آزمایش کردم و مجددا به نتایج غیر معتبر رسیدم. در گروه های بازی و شیرخوارگاه ها با کودکان کم سن و سال که قاعدتا توان طبیعی تله پاتی ذهنشان نباید با آموزش های رسمی منحرف شده باشد کار کردم و نتیجه چیزی جز یافته های شانسی نبود. سپس خواندن کارت تاروت را یادگرفتم و آزمایش کردم باز هم نتایج شانسی بود. یک روز که در حمام بودم و مشغول ربط دادن آخرین نتایج به نظریه امور فراطبیعی بودم برای اولین بار به خودم گفتم شاید من اصلا اشتباه می کنم و اساتیدم درست می گویند. شاید پدیده های فرا طبیعی اصلا وجود ندارند. من خیلی دوست داشتم که با ارواح ارتباط برقرار کنم. حتی در کلاس های جادوگری و فال گیری هم شرکت کردم. اما همه آنها را باید رها می کردم . وقتی تصمیمم جدی شد خیلی راحت این علاقه مندی را کنار گذاشتم.
-سوزان بلک مور، روانشناس و مشاور مجلات علمی
ما مساوی نیستیم.
وقتی که جوان بودم به مساوات به عنوان یک اصل راهنما در زندگی باور داشتم. اما الان نظرم عوض شده است. اگرچه هنوز به برخی از جنبه های مساوات اعتقاد دارم ولی دیگر در کل آن را قبول ندارم. به نظرم تلاش برای فراهم سازی فرصت های اجتماعی مساوی یک نظام ارزشی قابل دفاع است اما چاره ای نیست جز اینکه بپذیریم در قلمرو زیست شناسی مساوات هیچ جایگاهی ندارد.
- سیمون بارن کوهن، روانشناس، دانشگاه کمبریج
دانشمندان نباید فقط سرشان به علم گرم باشد.
من همیشه معقتد بودم که مقدس ترین تعهد یک دانشمند این است که به کارهای علمی خود ادامه دهد. اما اکنون می فهمم که چقدر اشتباه فکر می کردم. در واقع الان به نصیحت خردمندانه یکی از اساتیدم در دانشگاه کلمبیا پی برده ام که به دانشجویانش توصیه می کرد دنبال مقام سیاسی و نمایندگی مجلس باشند. او تاکید می کرد صرفا مشاور بودن مقامات سیاسی کاری واقعا عبث و بیهوده است چرا که قدرت اصلی در دست نمایندگان و مقامات است. آن موقع ما با خود می گفتیم این استاد پیرمرد مخش عیب و ایراد دارد. اما امروزه متوجه شده ام که اصلا معنی ندارد در قرن بیست و یکم که تقریبا همه چیز جنبه علم و فنآوری به خود گرفته است در کنگره اکثریت قریب به اتفاق با تحصیل کرده های رشته های حقوق و ام بی ای ( مدیریت) باشد.
- لئون لدرمن، برنده نوبل فیزیک
مردها به خاطر باهوش تر بودن از زن ها بالاتر نایستاده اند.
من همیشه فکر می کردم که الگوهای رایج تفاوت های جنسیتی عمدتا ناشی از تفاوت های متوسط بین مردها و زن ها بر حسب استعداد ذاتی، ذوق و سلیقه، و خلق و خو است. اینکه بر حسب استعداد مردها به طور متوسط مناسب ریاضیات و رشته های فنی و زن ها مناسب رشته های زبانی هستند. یا بر حسب ذوق و سلیقه مردها به اشیاء علاقه دارند و زن ها به افراد. و نهایتا بر حسب خلق و خو مردها بیشتر از زن ها اهل رقابت، ریسک کردن، و کار تخصصی هستند. اما الان دیدگاهم عوض شده است. اینکه اصلا بحث متوسط ها نیست. بلکه مهم پراکندگی و فاصله کران بالا و پایین است. در واقع زن ها حول یک میانگین متراکم و خوشه شده اند اما در بین مردها پراکندگی بیشتر است. یعنی فاصله بین بهترین و بدترین یا بیشترین و کمترین زیاد است. در نتیجه مردها در کران های بالا و پایین درست شبیه یک دمبل بیش از حد نمایانده شده اند.
- هلنا کرونین، فیلسوف، دانشکده اقتصاد لندن
وحدت نیروها در فیزیک غیر ممکن است.
من همیشه به بحث وحدت نیروها در فیزیک خیلی علاقه مند بودم و مقالات متعددی درباره موضوع وحدت نیروها نوشتم و حتی تز دکترای خودم را به آن اختصاص دادم. خیلی مشتاق بودم که رویکردهای مدرن مانند ابرتقارن، ابرریسمان، جهان های موازی و ابعداد پنهان را پیاده کنم. اما چند سال پیش نسبت به امکان وحدت نیروها مردد شدم. در واقع فهمیدم چنین کاری در علم معادل فرمول بندی واقعیت منطبق با یگانگی خدا در دین ومذهب است. اینکه ما در بین معادلات فیزیک در جست و جوی تجلی خدا باشیم. البته اگر کوچک ترین شواهد تجربی تایید کننده وحدت نیروها، ابر تقارن و ابر ریسمان ها به دست آید من خودم اولین کسی هستم که جشن می گیرد. اما این بحث بیست سال است که پیگیری شده و همه تلاش ها به شکست انجامیده است.
-مارچلو گلیسر، فیزیک دان و کیهان شناس، کالج دارتموث
گرم شدن کره زمین مشکلی اضطراری است.
من شبیه اکثر افراد دوست داشتم که باور کنم اقیانوس ها و جو کره زمین اساسا چاه های بزرگی هستند که ظرفیت بی پایانی برای جذب ضایعات و زباله های ناشی از وجود انسان دارند. در واقع می خواستم که حل کردن مساله سوخت های کربنی را به نسل بعدی واگذار کنیم. دغدغه اصلی مان را محدود بودن عرضه نفت می دانستم و نه نرخ اضافه شدن کربن به اتمسفر. اما داده های زیست محیطی واقعا انکار ناپذیرند. ما داریم بلای خطرناکی بر سر کره زمین می آوریم و باید همین الان جلوی آلودگی بیشتر را بگیریم.
انسان ها به خاطر گوشت خواری از انسان نماها تکامل نیافتند.
من قبلا فکر می کردم که منشا ظهور انسان را می توان با عادت گوشت خواری انسان نماها توضیح داد. اما الان فکر می کنم عامل مهمی که ظهور انسان را مسبب شده آشپزی بوده است. غذای پخته این امکان را فراهم ساخت که معده، دندان، و دهان ما کوچک تر، انرژی غذایی فراوان تر، و وقت ما آزاد تر شود. البته تهیه غذای پخته مستلزم کنترل آتش است. روشن کردن آتش در شب به خوبی توضیح می دهد که چطور انسان نماها جرات می کردند روی زمین بخوابند. بنابراین به نظر می رسد سیب زمینی و گوشت سرخ کرده نظریه ای جدید برای فهم منشا انسان باشد.
- ریچارد رنگام، انسان شناس، دانشگاه هاروارد
تفاوت بین نژادی واقعا وجود دارد.
امروزه نوعی سانسور شدید در قبال تفکر و صحبت درباره تنوع انسان ها بر روی کره زمین وجود دارد. رسما این طور اعلام می شود که انسان ها یکسان هستند و نژادها وجود ندارند. چنین باوری به اندازه باورهای سنتی و نژاد پرستانه سابق نقص دارد. در واقع مطالعات ژنتیکی مدرن تصویری شگفت انگیز و متفاوتی از تنوع نژادی را آشکار کرده اند. چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم تفاوت های ژنتیکی بسیاری بین انسان ها وجود دارند که ثابت می کنند یک گروه خاص از انسان ها بهتر از گروهی دیگر به مشکل های محیطی مشخص واکنش نشان می دهد. البته این بدان معنا نیست که یک گروه به طور کلی از دیگری برتر است یا اینکه باید گروهی را به دیگری ترجیح داد. اما حداقل به ما هشدار می دهد که باید آمادگی بحث درباره تفاوت های ژنتیکی بین جمعیت های انسانی را داشته باشیم.