جوزف نای : آینده مبهم “اصول سیاستخارجی اوباما”
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[16 Sep 2012]
[ جوزف نای]
استاد برجسته دانشگاه “هاروارد” معتقد است رئیس جمهور ایالات متحده تصمیم گرفته است با کمرنگ کردن ردپای عمیق نظامی آمریکا در سطح جهان، روابط مستحکمتری را با خاورمیانه و آسیا ایجاد کند.
”جوزف نای” نویسنده و استاد برجسته دانشگاه “هاروارد” در مقالهای تحت عنوان “اصول سیاست خارجی اوباما” نوشت؛ نظرسنجی عمومی در آمریکا نشان میدهد یک رقابت انتخاباتی نزدیک را در ماه نوامبر شاهد خواهیم بود. گرچه “باراک اوباما” در زمینه سیاست خارجی از رقیب جمهوری خواه خود، “میت رامنی” پیشی گرفته است اما رشد کند اقتصادی و نرخ بالای بیکاری (موضوعاتی که از اهمیت بسیار بالایی در انتخابات آمریکا برخوردار هستند) به نفع رامنی است. حتی در زمینه سیاست خارجی، منتقدان اوباما معتقدند که وی در مورد اقدامات اصلاحی که چهار سال پیش وعده داده بود، ناموفق عمل کرده است. آیا نظر منتقدان صحیح است؟
اوباما زمانی به قدرت رسید که اقتصاد جهان و آمریکا، به دلیل رکود اقتصادی در بحبوحه بحران شدید مالی بود. در واقع، مشاوران اقتصادی اوباما به وی توصیه کردند که باید گام های فوری را در زمینه برانگیختن و بهبود اقتصاد بردارد، در غیر این صورت، کشور وارد یک رکود اقتصادی به تمام معنا میشود. بنابراین با وجود این که اوباما دو جنگ در حال جریان را از دولت قبلی به ارث برده بود و با مسائلی چون؛ تهدید گسترش سلاحهای هسته ای از جانب ایران و کره شمالی و مشکلات مداوم از جانب گروه تروریستی “القاعده” روبرو بود، در ماههای اول ریاست جمهوریاش، اکثر وقت خود را به بحران اقتصادی در داخل و خارج کشور اختصاص داد. تلاشهای وی به موفقیت کامل منجر نشد، اما توانست از پیامدهای وخیم جلوگیری کند.
*سخنرانی های “اوباما” در عین الهام بخش بودن، تاکتیکی محسوب میشد
سخنان اوباما در حین رقابت انتخاباتی سال ۲۰۰۸ و ماههای اولیه ریاست جمهوری، هم در سبک و هم در هدف، الهام بخش و دگرگون کننده بود. سال اول ریاست جمهوری وی، سخنرانی در پراگ که هدف از یک جهان عاری از سلاح هستهای را تشریح کرد، سخنرانی در قاهره که ایجاد دیدگاه جدیدی نسبت به دنیای مسلمانان را وعده داد و سخنرانی وی در هنگام دریافت جایزه صلح نوبل که تغییر مسیر تاریخ را به سوی عدالت وعده داد را شامل می شد. این سری از سخنرانیهای وی، سخنرانیهایی تاکتیکی محسوب میشد. اوباما می بایست علاوه بر اداره کردن مسائل و مشکلاتی که از دولت جورج بوش به وی رسیده بود، به وعدههای خود مبنی بر ایجاد مسیری جدید در سیاستهای خارجی جامه عمل می پوشاند. زیرا اگر در هر کدام این مسائل شکست میخورد، با یک بحران در دوره ریاست جمهوری خود مواجه میشد. با این حال، دلیلی مبنی بر این که اوباما در مورد اهداف و برنامههای خود ریاکارانه برخورد کرده است، وجود ندارد. دیدگاه جهان نسبت به وی بر مبنای این واقعیت شکل گرفته است که اوباما، بخشی از دوران جوانی خود را در اندونزی سپری کرده و پدری آفریقایی داشته است.
* اوباما خواستار تغییر چهره امریکا در جهان بود
به نقل از گزارش اخیر “موسسه بروکینگز”، اوباما یک دید فعالانه نسبت به نقش خود در تاریخ داشته است، دیدگاهی به منظور بازسازی تصویر آمریکا در جهان، به ویژه در جهان اسلام، خاتمه دادن به حضور آمریکا در دو جنگ عراق و افغانستان، پیشنهاد مذاکره با ایران ، ازسرگیری روابط با روسیه به عنوان گامی در جهت کنترل تسلیحات هستهای در جهان، گسترش روابط و همکاریها با چین در زمینه مسائل منطقه و جهان و برقراری صلح در خاورمیانه. اما اسناد و گزارشهای واضحی در مورد تحقق این اهداف در دسترس نیست.
در ادامه این گزارش ذکر میشود که “ظاهرا شرایط غیرقابل کنترل، وی را از یک طراح که خواستار طراحی نظمی جدید برای جهان بود، به یک رهبر که بر روی بازسازی روابط و واکنش به بحران ها تمرکز کرده است، تبدیل کرد”. با وجود این که وی “اسامه بن لادن” را از سر راه برداشت و “القاعده” را تضعیف کرد اما بعضی از سیاستهای مبارزه با تروریسم باعث کمرنگ شدن اهداف وی در مناطقی مانند خاورمیانه و پاکستان شد.
بعضی از ضعفها و مشکلات در نتیجه رخدادهای غیرقابل کنترل بود. بعضی دیگر به سبب ساده لوحیها از قبیل رویکردهای اولیه درباره اسرائیل، چین و افغانستان. اما اوباما به سرعت به جبران اشتباهات از طریق یک راه موثر و عملی پرداخت. همان گونه که یکی از طرفداران وی ذکر می کند، اوباما یک ” آرمان گرای عمل گرا” است.
*اقدامات موثری که اوباما در زمینه اصلاحات انجام داد
گرچه اوباما از حرفهایش در مورد اهداف اصلاحاتی چون تغییر شرایط یا تسلیحات هستهای عقب نشینی نکرد اما در عمل، مصلحتگرایی و قاطعیت وی یادآور روسای جمهوری مانند ” آیزن هاور” و ” جورج بوش پدر” بود. این بدین معنا نیست که اوباما هیچ گونه تاثیر اصلاحاتی نداشته است. او جریان سیاستهای منفور در عراق و افغانستان را تغییر داد، تاکتیکهای ضد شورش بر مبنای استفاده از قدرت نظامی و سایبری با هزینه بسیار کمتر را اتخاذ کرد، قدرت جنگ نرم آمریکا را در بسیاری از مناطق جهان افزایش داد و کانون استراتژیک آمریکا را به آسیا، سریعترین ناحیه جهان از نظر رشد اقتصادی، تغییر داد.
اوباما در کنار احترام به ایران، تلاش می کرد از سازمان ملل به عنوان ابزاری برای موافقت با تحریمها و جلوگیری از یک جنگ نابهنگام، استفاده کند اما هنگامی که انقلابهای “بهار عربی” برای وی یک غافل گیری ناخواسته ایجاد کرد، پس از اندکی تردید، از موضع خود که از آن به عنوان جنبه تاریخ یاد میکرد، کناره گیری کرد.
*تشریح ” اصول اوباما” از دیدگاه یک نویسنده
در کتابی تازه انتشار یافته با عنوان ” مقابله و پنهان کاری” ، ” دیوید سانگر” اصولی تحت عنوان ” اصول اوباما ” را تشریح می کند ( با وجود مقصر دانستن رئیس جمهور برای عدم صحبت صریحتر در مورد این اصول). این اصول عبارتند از یک ردپای خفیفتر نظامی به همراه تمایل برای استفاده یک جانبه از نیروها هنگامی که پای منافع امنیتی آمریکا در میان است، اعتماد به یک ائتلاف به منظور رسیدگی به مشکلات جهانی که امنیت ایالات متحده را به طور مستقیم تهدید نمیکند و ایجاد یک هماهنگی به دور از باتلاق خاورمیانه و به سوی قاره آسیا، قاره ای که نویدی بزرگ در آینده خواهد بود.
* سیاستهای اوباما در قبال القاعده و لیبی
تضاد میان از بین بردن ” بن لادن” و مداخله در لیبی، بیانگر ” اصول اوباما” است. در مورد بن لادن، اوباما شخصا استفاده یک جانبه از نیروی نظامی که شامل حملهای در خاک پاکستان میشد را اداره کرد. در مورد لیبی، جایی که منافع ملی آمریکا به طور دقیق مشخص نبود، وی تا زمانی که اتحادیه عرب و سازمان ملل، قطعنامههایی را در خصوص نیاز قانونی برای تضمین جنگ نرم تصویب کردند، صبر کرد و سپس رهبری عملیات نظامی را به همراه متحدان “ناتو” در دست گرفت.
* آینده مبهم “اصول اوباما”
تاثیر طولانی مدت “اصول اوباما”، زمان بیشتری را برای ارزیابی میخواهد اما هر قدر وی به انتخابات ماه نوامبر نزدیک میشود، به نظر میرسد نسبت به رقیب انتخاباتی خود در زمینه سیاستهای خارجی برتری دارد.
اوباما نتوانست منحنی تاریخ را به مسیر تغییردهندهای که در رقابت های انتخاباتی چهار سال قبل آرزویش را داشت، منحرف کند. اما تغییر وی به سمت دیدگاه و روشی واقع بینانه، ممکن است به سرانجام خوبی بینجامد. به ویژه اگر رای دهندگان به شک و تردید خود درباره اقتصاد ادامه دهند.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: