رسانه هاي متعامل در عصر جديد (بخش دوم و پاياني)
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[19 Oct 2003]
[ گزارش.....................]
جهان فرا رسانه اي
اشاره: يك دستگاه تلويزيون و يك خط تلفن، سرآغاز شكل گيري يك رسانه نوين است، رسانه اي كه مي توان از طريق آن با گيرندگان پيام در اقصي نقاط جهان فارغ از هرنوع سازوكار ارتباط ماهواره اي و آنتن هاي بزرگ تلويزيوني به تبادل اطلاعات پرداخت. هم اينك سرمايه گذاران فناوريهاي ارتباطي با چشم ديگري به اين نوع رسانه مي نگرند، آنها بر اين پندارند كه مي توان با توليد سرگرمي ها و بازيهاي رايانه اي پردرآمد، به كسب و كار خود رونق بخشند.
اما اتفاق جديدي هم در اين ميان رخ خواهد داد و آن استقلال و نقش پذيري مخاطبان رسانه اي است، اگر يك روز از كارگردانان تلويزيوني در زمينه انتخاب نما و زاويه ديد جلو افتاديد، آن را به حساب فرهنگ بصري و شناخت خود از رسانه ها نگذاريد، بلكه رسانه هاي متعامل در آينده واجد چنين ويژگي هايي هستند. با هم ادامه مطلب «رسانه هاي متعامل در عصر جديد» را پي مي گيريم.
هيجان عمومي فعلي كه درباره انقلاب ارتباط از طريق رسانه هاي متعامل همه گير شده است، منحصر به فرد نيست. در حدود بيست سال قبل، روزنامه نگاران، بازرگانان و ساير افراد علاقه مند، مدعي نظام ارتباطات راه دوري بودند كه تغييرات اساسي در زندگي بشر خاكي ايجاد مي كرد. ادعاهاي ابرازشده در دهه ۱۹۷۰، تصورات آرماني محض نبوده است. در ژوئيه ۱۹۷۱ مؤسسه ميتر، اولين نظام تلويزيون متعامل جهان را در خانه اي در شهر رستون ويرجينيا به نمايش گذاشت. گرچه هرگز از مرحله آزمايشي فراتر نرفت. چرا چنين خدماتي كه وعده و وعيد زيادي به همراه داشتند با موفقيت اندكي روبه رو شدند؟
يكي از دلايل شكست رسانه هاي متعامل كه تاكنون ارائه شده است آن است كه فناوري همواره با ادعاهاي طرفدارانش انطباق پيدا نمي كند. اما آن دسته از طرفداران رسانه هاي متعامل كه عقيده دارند انگيزه هدايت بشر، علايق فردي است، پيازا ويرچوآل را به عنوان نمونه ارائه مي كنند. پيازا ويرچوآل كه توسط پرنتون از لابراتوار هنري رسانه هاي اروپا تهيه شده بود، به عنوان خيال پردازانه ترين يا افراطي ترين تجربه در تلويزيون متعامل توصيف شده است و طي آن ۷۵۰ ساعت برنامه به صورت پخش مستقيم براي سراسر اروپا و بعضاً سراسر دنيا انجام گرفت. تنها وسايل مورد نياز براي شركت در اين تجربه، يك دستگاه تلويزيون و يك تلفن بود. پيازا ويرچوآل در تابستان ۱۹۹۳ به مدت ۱۰۰ روز از ميداني در شهر كاسل آلمان برنامه پخش كرد. مردمي كه در حوزه پخش قرار داشتند (يا كساني كه مي توانستند علائم ارسالي را از طريق وسيله اي مثلاً بشقاب ماهواره اي دريافت كنند) مي توانستند از طريق تلفن ديدگاههايشان را در مورد رويدادهاي جاري پخش نمايند، گردهمايي هايي ترتيب دهند، با واسطه كامپيوتر با يك اركستر واقعي نماآهنگ بسازند و بنابه ميل خود به فعاليت هاي ديگري دست زنند.
بدون تبليغات يا اعلام عمومي، در حدود ۵۰۰۰ نفر در اولين روز تلفن كردند. صد هزار نفر از كساني كه مجذوب بين المللي شدن ميدان شهر شده بودند، روز بعد تلفن كردند و خطوط تلفن آن در سراسر تابستان مشغول بود. اگر يك چنين نظام اوليه اي بتواند مخاطبي را جذب كند، احتمال آن مي رود كه با توسعه نظامهاي اصلاح شده تعداد كثيري از مردم علاقه مند شوند.
در سراسر تاريخ ابداعات، يك دوگانگي بين مقاصد مبدعين و شيوه استفاده نهايي جامعه از ابداعات به چشم مي خورد. توماس اديسون كه ضبط صدا را در سال ۱۸۷۷ ابداع كرد، بر اين پندار بود كه فونوگراف او يك ماشين كسب و كار است كه به ارتباط مردم نواحي دوردست كمك خواهد كرد. قصد او ضبط صداها بود نه چيز ديگر، به هر حال تاريخ داستان ديگري را آشكار كرد.
فيلم، نمونه خوب ديگري است از يك رسانه دستبرد زده شده. نويسنده اي چگونگي آن را چنين مي نويسد:
از فناوري فيلم در ابتدا صرفاً براي تقليد حس تئاتر استفاده مي شد. به جاي استفاده از مزيت توانايي دوربين در حركت به چپ و راست و گرفتن نماي نزديك و بهره گيري از تدوين صحنه ها به شيوه اي نوآورانه، فيلمسازان اوليه دوربين را در يك نقطه مي كاشتند و هنرپيشه ها صحنه ها را در جلوي آن بازي مي كردند، همان گونه كه در صحنه تئاتر به بازي مي پرداختند.
سالها به طول انجاميد تا فيلمسازان بالاخره شروع به استفاده از قدرتهاي واقعي دوربين بنمايند. «مارشال مك لوهان» چگونگي استفاده مردم را در آغاز عصر چاپ اين گونه بيان مي كند كه مردم كتاب هاي چاپي را فقط به آن دليل مي خريدند كه از روي آنها با خوش نويسي و مصورسازي كپي برداري كنند. او در مورد تلفن نيز مي نويسد كه استفاده از تلفن به عنوان وسيله اي براي كمك به برقراري ارتباط با افراد ناشنوا شروع شد. ژوزف دومينيك در مورد توسعه راديو اظهار مي دارد:
بسياري تصور كردند كه راديو هرگز مورد توجه واقع نخواهد شد. به راديو به عنوان رقيبي براي صنعت تلفن يا تلگراف نگريسته مي شد. اين واقعيت كه راديو وسيله عمومي است كه هر كس مي تواند با تجهيزات مناسب آن را دريافت نمايد فكر بي حاصلي بود. هيچ كس نمي توانست بفهمد كه چرا كسي بخواهد پيامهايي را براي گروه وسيعي از افرادگمنام ارسال نمايد.
به اين كاربرد نابجاي رسانه ها، نزديك بيني رسانه ها مي گويند و براين اساس رسانه هاي متعامل نيز قبل از آنكه هويت واقعي خود را پيدا كنند در معرض فراگرد مشابهي قرار خواهند گرفت. به دليل اين پديده، فروش يك رسانه جديد براي بازاريابان بسيار مشكل است. به عنوان مثال اين ادعا كه رسانه هاي متعامل، فرد را قادر خواهند كرد كه با فشار يك دگمه يك فيلم داستاني را به دلخواه خود انتخاب بكنند وجود دارد. به طور خلاصه اين نوآوري تفاوت فاحشي با نظامهاي موجود فعلي كه بينندگان مي توانند از طريق تلفن با پرداخت وجهي كه فيلم داستاني را مشاهده كنند، ندارد. خدمت مشابه ديگري كه اكثر مشتريان هنوز آن را بر نظام پرداخت براساس برنامه ترجيح مي دهند، مراجعه به محل اجاره نوارهاي ويديويي محله است. مروجين رسانه هاي متعامل يكي از اين دو كار را بايد انجام دهند، آنها بايد منافع سرشار رسانه هاي متعامل را از نظر سهولت و هزينه يعني دريافت يك فيلم مورد نظر با فشار يك دكمه در مقايسه با استفاده از تلفن يا مراجعه به محل اجاره ويدئوي محله براي همان كار، به اثبات رسانند. يا تمامي شيوه اي كه از طريق آن فيلم ها در خانه دريافت و تماشا مي شوند را بازسازي كنند.
به نظر مي رسد كه بسياري از مروجين رسانه هاي متعامل بر اين عقيده اند كه به راستي رموز رسانه هاي جديد آينده را يافته اند.
كاربردهايي كه بزرگراه هاي اطلاعاتي را به قرن بيست و يكم خواهد برد. در يك مقاله مندرج در فيلادلفيا اينكوارر به شكلي جسورانه اعلام شده است كه ۱۹۹۴ سالي است كه به مقدار زيادي آينده رسانه هاي متعامل در معرض آزمايش قرار خواهد گرفت. در سراسر سال، شركتهاي تلويزيون كابلي و تلفن، ملحق شده به صنايع كامپيوتر، الكترونيك، روزنامه و سرگرمي بي وقفه توسط خدمات الكترونيكي جديد در معرض آزمايش قرار خواهند گرفت.
در سراسر سال ۱۹۹۴ پيشگامان رسانه هاي متعامل به برنامه ريزي براي ترسيم نقشه سرحدات رسانه هاي جديد خواهند پرداخت. مؤسسه تايم وارنر كه يكي از بزرگترين شركتهاي برنامه هاي سرگرم كننده در آمريكاست، چهار هزار مشتري را براي يكي از نظامهاي متعامل تلويزيون كابلي خود، مشتمل بر برنامه هاي سرگرم كننده، خريد از طريق خانه و خدمات آموزشي در اورلاندوي فلوريدا، جذب خواهد كرد. در «كاستروولي» كاليفرنيا شركت «واياكوم» كه از شركتهاي بزرگ كابلي آمريكا است نظام متعاملي را با ۱۵۰ كانال در هزار خانه با خدماتي نظير ويدئوي درخواستي و انواع بازيها، آزمايش خواهد كرد. مؤسسه بل آتلانتيك كه خدمات تلفني از راه دور را در سراسر ساحل شرقي ارائه مي دهد، برنامه فيلمهاي درخواستي خود را در ويرجينياي شمالي با دو هزار خانه گسترش خواهد داد و اميدوار است كه اين گسترش تا ۲۵۰۰۰۰ مشتري در مريلند ويرجينيا افزايش يابد. در حالي كه اين كاربردها هنوز به وسيله كانالها عملي مي شود.
مقصد نهايي، جهاني فراكانال با انتخاب نامحدود است: تقريباً هر آنچه در گذشته يا حال حاضر براي رسانه ها توليد شده است به اضافه ثروتي از ديگر اطلاعات و انتخاب هاي سرگرم كننده كه در بانك هاي كامپيوتري ذخيره شده اند با فشار يك دگمه در دسترس قرار مي گيرند.
بسياري از سرمايه گذاراني كه مشغول داد و ستد «سرگرمي» هستند، در آينده بخش مركزي رسانه هاي متعامل را به خود اختصاص مي دهند. به نظر مي رسد كه اين داد و ستد كنندگان از خرد متعارف- كه حكم مي كند، سرگرمي زيربناي صنعت هر رسانه ايست، مطلع شده باشند. سرگرمي همان چيزي است كه مشتريان را به بازار جلب مي كند. اگر رسانه هاي متعامل بخواهند موفق باشند، بايد شامل برنامه هاي سرگرم كننده مكرر شوند. زيرا برنامه هاي سرگرم كننده به عنوان موتور گسترش اين شبكه هاي چند بيليون دلاري شناخته شده اند. بينندگان نه تنها استقلال بيشتري را در انتخاب نوع برنامه هاي دريافتي در خانه خواهند داشت بلكه نقش بيشتري را در چگونگي تهيه برنامه ها ايفا خواهند كرد. فيليپ كيپر، استاد بخش ارتباطات راديو تلويزيوني دانشگاه ايالتي سانفرانسيسكو مي گويد كه:
اكنون نظام هاي متعدد تازه اي به بازار عرضه شده اند كه وعده مي دهند در آينده نزديك بينندگان قادر خواهند بود كه با انتخاب نماهاي مورد دلخواه خود از كارگردان پيشي گيرند. علائم چند گانه اي براي يك برنامه منفرد، به گيرنده هاي تلويزيون خانگي ارسال مي شود وبيننده با استفاده از يك وسيله انتخاب، زاويه دوربين مورد نظر خود را برمي گزيند.
شكل خاص ديگري از اين قابليت، هم اكنون در نظام تلويزيون متعامل كابلي مونترال به كار گرفته شده و در حال آزمايش است. از طريق اين نظام، بيننده مي تواند چهار صحنه مختلف را از يك مسابقه بيسبال يا هاكي، كنسرت ها يا رويدادهاي ديگر انتخاب نمايد. براي مثال بينندگان يك مسابقه بيسبال نمايشگاه مونترال مي توانند با فشار بر روي دگمه هاي كنترل از راه دور، زواياي دوربين يا اطلاعات آماري مربوط به مسابقه را انتخاب نمايند.
يك رويكرد نوآورانه به آموزش
آموزش در آمريكا و ديگر نقاط جهان حوزه اي است كه موجب دلمشغولي زيادي براي سياستگذاران و نيز اوليا شده است. در مركز دلمشغولي هاي مربوط به نظامهاي فعلي آموزش، حضور و كارايي آنها در زمينه آماده سازي جوانان، نه صرفاً هدايت آنها به سمت زندگي فردي، بلكه همچنين مفيد بودن افراد به عنوان شهروندان جهان در قرن بيست و يكم، قرار دارد. كمبود منابع آموزشي نياز به وجود يك رويكرد نوآورانه را به آموزش، بيشتر كرده است. آموزش از طريق رسانه هاي متعامل پاسخي به اين نياز شده است. بحث در اين است كه از طريق رسانه هاي متعامل هرآموزش گيرنده اي مي تواند به بهترين منبع موجود در جهان دست يابد. كامپيوترهاي از راه دور مي تواند بر موانع زمان، فضا ومكان فائق آيند. به علاوه رسانه هاي متعامل، آموزش گيرندگان را مخير مي سازند تا با سرعت يادگيري خود پيش روند. به طور خلاصه، آموزش گيرندگان قادر خواهند بود كه دروسي را كه كاملاً درنيافته اند، «مرور» كنند. در خصوص مزيت آموزش متعامل بر نظامهاي فعلي آموزشي، ديدگاه هاي مختلفي وجود دارد. در حالي كه بعضي بر اين عقيده اند كه هيجان ناشي از رسانه هاي جديد مي تواند يك نظام آموزشي مختصر را احيا كند، ديگران بر اين عقيده اند كه بزرگراه اطلاعات، تنها آموزش گيران را ترغيب مي كند كه بيشتر در حالت متوسط (نه خوب و نه بد) قرار گيرند. مخالفان آموزش متعامل مي گويند كه «رسانه هاي متعامل با تأكيدي كه بر تصاوير و صدا دارند، اندك تمايل هنوز باقي مانده كودكان را براي مطالعه كتاب از بين خواهند برد». حاميان آموزش متعامل مي گويند كه رسانه هاي جديد مي توانند چنان حياتي به آموزش بخشند كه تاكنون نظير نداشته است. از طريق شيوه هاي رسانه هاي متعامل، مطالب ارائه شده در كلاس يا كلاسهاي درس كامپيوتر از راه دور را مي توان به نحوي فعالانه ساختار داد كه آموزش گير را به قدري مشغول دارد كه حتي غبطه بهترين معلمان را برانگيزد. سؤالي كه هنوز بايد پاسخ داده شود اين است كه آيا اين مشغوليت به يادگيري معني دار منجر مي شود يا خير.
علاوه بر آموزش، رسانه هاي جديد مي توانند منبع باارزشي از اطلاعات شوند. «كيپر» چنين مي نويسد: تصور كنيد كه در حال تماشاي يك برنامه مستند تلويزيوني با يك گزارش ويژه درباره يك امر مهم جامعه هستيد، به طور معمول همه گزينه هاي مربوط به مصاحبه ها، مقدار زمان مصرف شده درباره يك موضوع خاص و اينكه اطلاعات ارائه شده به شكل گفتار يا تصاوير باشد، توسط تهيه كنندگان از پيش تعيين شده اند. اما اين رابطه تثبيت شده بين بيننده و اطلاعات تقريباً در حال تغيير است. اكنون، با تركيب يك كامپيوتر خانگي معمولي، يك نمايش دهنده تصوير ويدئويي، يك دستگاه ضبط ديسك ليزري و برنامه هاي كامپيوتري كه به طور خاص طراحي شده اند، بينندگان مي توانند برنامه هاي مستند را خودشان بسازند، تصاوير ويدئويي از پيش آماده شده را براي ديدن برگزينند ، مصاحبه ها را خود انتخاب كنند و خود تصميم بگيرند كه كدام متن را بخوانند.
آنگاه كه زيربناي فيبر نوري ساخته شود، مقادير عظيمي از داده ها مي توانند بين كامپيوترهاي از راه دور در هر كجا توزيع شوند. از ديدگاه برخي از آينده نگران، برنامه هاي معمول خبري در آينده به عنوان فهرستي از يك جهان اطلاعات عمل خواهند كرد، زيرا بينندگان مي توانند با استفاده از يك وسيله انتخابگر، اطلاعات عميقي درباره هر يك از موضوعات خبري مورد علاقه خود دريافت نمايند.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: