تراژدی کار و بهره وری در ایران
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[05 Jul 2012]
[ صلاح الدین همایون]
آیااین نکته که چرا مفاهیم و موضوعات مفیدی که در اغلب نقاط جهان موردعنایت موثرواقع گردیده و برکات فراوانی بدنبال داشته است ٬ در ایران فقط کاربرد و کارکردی آرایشی – تزئینی داشته و بس ! توجه شما را به خود جلب نموده است ؟
درنوشته ای که پیش روی داریدسعی نموده ام تا تحلیل خود را در این زمینه و درباره یک مصداق مشخص از آن یعنی بهره وری آنهم بصورتی بسیار موجز مطرح نموده و آنرا در بوته نقد قرار دهم.
بهره وری ( و البته کارایی و اثربخشی ) جهت تولید نتایج مثبت خود همانند هر موضوع و مقوله دیگری نیازمند شرایط مشخص و معینی است.
بهره وری براساس تعامل واقعی و سازنده دو متعامل کلیدی این حوزه یعنی کارفرما و کارکنان تعریف و محقق می گردد. بدیهی و ناگفته پیداست که در صورت تضاد این دوبردار حداقل شاهد نتیجه و برآیند مثبتی نخواهیم بود.
اما تشریح موضوع ودو واژه کلیدی جمله فوق یعنی "تضاد" و "حداقل".
انتظار کارفرما٬ کار بیشتر و پرداخت کمتر است و انتظار کارکنان٬ کارکمتر و دریافت بیشتر !
کارفرمایان کنونی که سودهای قابل ملاحظه سالهای قبل را تجربه نموده اند٬ مدام در حالت خودآگاه و ازآن مهمتربصورت ناخودآگاه بدنبال کسب حداقل همان نتایج و کارو تجارت شیرین گذشته اند. ( البته نه در ظاهر و کلام ) فارغ از پذیرش واقعی این دو واقعیت که نخست آن سودها در همان ظرف زمانی خود نیز در جهان غیرواقعی و بی سابفه بوده است . ( مخالفین را دعوت می نمایم که قبل از مخالفت مراجعه نمایند به مستنداتی نظیر نرخ های سود فعالیتهای تولیدی و تجاری در آمریکا ٬ ژاپن ٬ آلمان و ...) و دوم آنکه شرایط کنونی دیگر اقتضای آن را ندارد. البته شایان ذکر می باشد که در ظاهر و کلام چنین نیست ولی اندک کنکاشی کافی است تا دریافته شود که مدل ذهنی حاکم بر این گروه اینگونه است.
از سویی دیگر " کاروکارکردن " در ایران نه تنها چندان مطلوب نبوده بلکه زرنگی کار نکردن و صرفا ایجاد تصور کارکردن می باشد. ( در اینجا نیز مخالفین را پیش از مخالفت دعوت می نمایم به منابع متعددی از جمله بخش کار در ایران مقاله " کار در اسلام " مرحوم بازرگان مراجعه نمایند. )
شرایط نه چندان مطلوب اقتصادی و اجتماعی کنونی نیز شدیدا باور فوق را تشدید نموده است وبر این وخامت می افزاید.
ناگفته هویداست که این شرایط نمی توانند آثار مثبتی هم تولید نمایند و از نقطه نظر سیستمی این یک حلقه خود تشدید را بوجود می آورد.
بنابراین در خوشبینانه ترین حالت با نتیجه مثبتی مواجه نمی گردیم ( حداقل ) ولی طبیعی است که این وضعیت مسقل از پذیرش یا خوشایندی ما ٬ تبعات منفی بسیاری را هم در پی خواهد داشت .
نکته دیگر عامل بسیارمهم " نگرش کوتاه مدت " ما ایرانیان می باشد.
بدیهی است که هدف کلیه فعالیتها سود و سودآوری است حتی در موارد غیرانتفاعی و خیرخواهانه نیز چنین است و فقط در تعیین مصادیق سود با موارد متناسب آن مواجه هستیم.
اما نکته قابل ملاحظه در اینجاست که تابع هدف سود بصورت منطقی و عقلانی چنانچه در اقصی نقاط جهان نیز مصداق دارد ٬ تابعی است متشکل از سه دسته متغیرهای قابل تفکیک کوتاه مدت ٬ میان مدت و بلند مدت البته با اوزان متناسب شرایط زمانی و مکانی متفاوت در حالیکه در ایران بویژه زمان کنونی از سوی هر دو گروه کارفرمایان و کارکنان با تابعی مواجه هستیم که فقط و فقط یک یا حداکثر دو متغیر آنهم صرفا متعلق به دسته کوتاه مدت ( بعبارت بهتر آنی )
شرایط سخت و پیچیده کنونی ٬ هر دو گروه کارفرما و کارکنان را فقط و فقط متمرکز بر کسب درآمدها و سودهای کوتاه مدت و آنی نموده است زیرا :
کارفرمایان با هزارو یک مشکل موجود دست و پنجه نرم کرده و در شرایطی که نقدینگی و سرمایه در گردش روز به روز رو به افول است و با فروش های مدت دار با آرزوی نامحتمل وصول مطالبات در سررسید مقرر در مقابل خریده ای نقدی ! چاره ای جز این ندارد و به تبع این وضعیت کارفرما٬ کارکنان نیز با عنایت به توان بسیار کمتر خود بدنبال درآمدها و منافع آنی هستند و این تضاد مهلک همچنان در کار است.
ذکر این نکته شاید نه چندان خوشایند نیز خالی از لطف نمی باشد که بهمان دلایل ذکر شده ٬ در زمانی که کارها برو وفق مراد است هر دو متعامل دلیلی برای صرف وقت و هزینه بر روی زیر سازی های میان مدت و بلند مدت ندارند و ضرورتی را احساس نمی نمایند. در شرایط کنونی هم که مجال صرف وقت و هزینه بر روی زیر سازی های میان مدت و بلند مدت وجود ندارد پس همینگونه ادامه خواهد یافت
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: