بحران آبان۹۸
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[04 Dec 2019]
[ مجید / ایران]
سیستم غیر تولیدی اقتصاد ایران که ریشه در سیستم تغییر شکل یافته ارباب رعیتی که بصورت سیستم زمین داری( که بر خلاف فئودالیسم -در این سیستم - زمین در درجه اول وسیله ثروت اندوزی و نه تولید است) و واردات بی رویه و رانتخواری سران – که بر جامعه ایران مستولی شده است – همه دست بدست هم داده و نفس جامعه ایران را بریده است. همه این موئلفه های مختلف با رشته ها و طناب دیکتاتوری و خفغان بهم بسته و پیوسته شده و یک جثه واحد نا میمون را رقم زده است . سیاست جهانی نه جنگ و نه صلح امریکا به این جثه نامیمون روحی تازه دمیده و به تضاد منطقه ای که سود اصلی و مطلق آن نسیب جمهوری خواهان امریکا میشود - ما را تبدیل به ژاندارم خاورمیانه نموده است ،و وضعیت کنونی جامعه ایران را بوجود آورده است.
تا بند های خفقان گسسته نشود ، بردار حاصل از این موئلفه ها تغییری نخواهد کرد و تغییر ی در ماهیت حکومت بوجود نخواهد آمد. مردم علی رغم این خفقان ( که البته قبلا به این حد نبود) راه حل مسئله را در انتخابات جستجو میکردند. جریانات 88 بمردم هشدار داد که شاید از این طریق به جائی نرسند. شاید دریافت کنندگان این تجربه سیاسی بیشتر طبقه متوسط ایران بود. در انتخابات 76 مردم واقعا برای بهتر شدن اوضاع در انتخابات شرکت میکردند درصورتیکه در انتخابات 92 مردم برای تشدید تضاد درونی هیئت حاکمه به پای صندوق های رای رفتند و در ذهنییت طبقه متوسط ایران - انتخابات دیگر ابزاری برای بهتر شدن اوضاع نبود بلکه وسیله ای بود برای جلو گیری از بدتر شدن اوضاع.
طبقاط محروم جامعه یا کمتر در انتخابات شرکت میکرد و یا بیشتر به نمایندگان گروههای اقتدار طلب رای میداد . تجربیات بعد از 88 آخرین رشته های اعتمادی که بین مردم و حکومت باقی مانده بود را پاره کرد ، و دزدیها و غارت اموال عمومی و رسمیت پیدا کردن ان در بین مقامات حکومتی - از یکطرف و بیکاری و فقر میلیونی از طرف دیگر – به اضافه فشار های اجتماعی و پلیسی ، نفس مردم را واقعا بریده بود. بالا بردن سه برابری قیمت بنزین آخرین قطره ای بود که کاسه صبر مردم را لبریز کرد. اینبار کسانی به وسط معرکه آمدند که قبلا از انها خبری نبود. این روزها - با این وضعیت کنترل و ترور، به خیابان آمدن کار ساده ای نیست. ولی مردم آمدند . نه فقط در شهر ها بلکه در همه جا. حتی بیشتر در شهرک های نسبتا فقیر نشین اطراف شهر ها ، و در بعضی روستاها و خلاصه در همه جا. این شرکت وسیع مردم حکومت را سریعا به وحشت انداخت. و حکومت سعی کرد به همه القا کند که کار کار خارجیست که بتواند از بچه ها خیلی سریع آنرا منهدم و سرکوب کند. دوستی که در بسیج محل شرکت دارد با من گفتگو میکرد و بمن میگفت که اطلاع دست اول دارم که در شهرک شان هفت زن عرب را که در تظاهرات مشغول سوزاندن وخرابکاری بودند راگرفته اند. به او گفتم چه قدر از صحت این خبر مطمئن است . جواب داد صد در صد برای انکه اینرا از مقامات بالا و بسیار مطمئن بسیج شنیده است. البته من میدانم که این نازنین ار تباطات خوبی در انجا دارد. به او گفتم اگر کسی بخواهد از خارج ادم بیاورد چرا زن عرب بیاورد ، نا آشنا به زبان و محله ،که هیچ کاری هم از او بر نیاید . از داخل کسانی را خیلی ارزانتر پیدا میکند. بعد هم من و هم او متوجه شدیم که ریشه این شایعات از کجا و توسط چه کسانی پراکنده میشود .
من نمیدانم شیشه شکستن سوزاندن و خیلی از اتفاقات دیگر کار چه کسانی بود. ولی اینرا میدانم مجهز کردن هزاران نفر در همه جای ایران ، کار هیچ یک از این گروهها ی خارجی و نیمه خارجی نمیتواند باشد. اصولا هیچ یک - یک صدم این توانائی را هم در ایران ندارند.
حقیقت اینکه شرکت وسیع مردم حکومت را به وحشت انداخت. اینبار دیگر فقط طبقه متوسط جامعه نبود که به میدان آمده بود بلکه مردم محرو م جامعه بودند که از گرانی و بیکاری بتنگ آمده بودند. فرهنگشان هم با فرهنگ شرکت کنندگان تظاهرات سال 88 – یعنی طبقه متوسط – برابر نبود و ممکن بود دست به کارهائی بزنند که قبلا سابقه نداشت. بنظر خیلی ها که از نزدیک شاهد ماجرا بودند ، گروههائی نقابدار ابتدا ( حتی قبل از رسیدن مردم) بصورت متشکل به بانک ها و مراکز دیگر حمله میکردندو با باتوم شیشه بانگها و فروشگاهها را میشکستند جعبه های DVR دوربین ها را بر میداشتند و میرفتند و جمعیت معمولا بعد از مدتی به انجا میرسید و با در های شکسته فروشگاه و بانک در مقابلش مواجه میشد . این جمعیت با شرکت کنندگان سال 88 متفاوت بود و و ممکن بود بعضی ها هم غارت کنند، که بسیار طبیعی بود. ولی معمولا عامل اصلی آتش زدن ها و شکستن ها از خارج از جمعیت بود. در 88 مردم برای تمایز خود با نفوذی ها دهانشان را با چسب میدوختند در صورتیکه این فرهنگ در تظاهرات اخیر وجود نداشت و مردم خیلی دزنفکته نبودند.
جنبش اخیر بسیار با جریانات 96 متفاوت بود. منظور آن جریانی که از مشهد شروع شد.من در اصالت جریانات 96 بسیار مشکوکم. اول اینکه جریانات 96 چرا از مشهد شروع شد ، و انهم به ابتکار افرادی مثل علم الهدا. و چرا در مناطقی که هرگز سابقه مبارزاتی مشخصی نداشت ! دوم کم و بیش همزمانی این جریانات با با لا رفتن قیمت ارز تا مرز نوزده هزار تومان بود. در صورتیکه اوضاع مالی و ارزی کشور در آن روز ها هزار برابر از امروز بهتر بود. ما در آن روز میدانستیم که بالا رفتن قیمت ارز ارتباط قابل ملاحظه ای به تحریم ها ندارد. و این ابتکار گروه های داخلی ایران و نتیجه تضاد بین گروههای حاکم است . احتمالا همانهائی که پشت صحنه جریانات 96 مشهد بودند، قیمت ارز را هم در همین رابطه به 19 هزار تومان رساندند. امروزه قیمت ارز کم بیش حدود 11-12 تومان است در صورتیکه در بدترین وضعیت اقتصادی قرار داریم. و زمانیکه حکومت احساس کرد که جدا مورد تهدید امریکا قرار گرفته است ، اختلافات را کنار گذاشتند و روحانی فقط همان کاری را کرد که از نظر انها میبایست بکند و قیمت ارز هم پائین آمد.
جنبش اخیر از همه این نکات بری بوده ولی چیزی که ذهن مرا بخود مشغول کرده اینست که چرا حکومت در چنین شرایطی قیمت بنزین را افزایش داد؟ آیا انقدر از اوضاع و احوال جامعه بیگا نه است که این شرایط را پیش بینی نمیکرد؟ یا اینکه وضع اقتصادی انقدر خراب است که حکومت به چنین خودزنی ای دست زده است . ایران کشور غنی و ثروتمندیست ، این چیزیست که خیلی ها درست نمی فهمند. سپس اینکه تاثیر بالا بردن قیمت بنزین ، درست مثل چاپ اسکناس توسط بانک مرکزی عمل میکند ، هر دو خاصیت تورمی یکسانی دارند. دولت بجای بالا بردن قیت بنزین میتوانست اسکناس چاپ بکند و هیچ اتفاق آنی هم نمی افتاد. دیگر انکه اگر دولت انقدر در استیصال قرار دارد ، میتواند از بنیاد ها و آستانها .... مالیات دریافت کند که مقدار آن خیلی از بودجه دولت کمتر نیست و یا انکه میتواند به زمین های بایر مالیات مفصل تحمیل کند که نه تنها جنبه ضد تورمی دارد بلکه کشاورزی و خانه سازی را هم براه می اندازد و کلی اشتغال ایجاد میکند.
برخورد سرکوب گرانه حکومت به ااعتراضات خیابانی مردم ، بسیار نپخته و نا متناسب بود. اگر مردم کوچه و بازار نتوانند اعتراضشان را عنوان کنند و در جواب با اسلحه روبرو شوند ، خیلی طبیعیست که دست به اسلحه خواهند برد . عمل کرد طبقات محروم جامعه با قشر های متوسط جامعه کاملا متفاوت است و حکومت باید منتظر عواقب غیر منتظره آن باشد. بارها تئوری خاور میانه بزرگ (یعنی تشکیل کشور های کوچک)
مطرح شده است . این قبیل اتفاقات آب به آسیاب دشمن ریختن است و تنها بنفع
اسرائیل و عربستان در منطقه تمام میشود و حتی شاید نه کاملا بنفع امریکا.
بعضی ها فکر میکنند که از انجائی که یک هفته قبل از شروع تظاهرات ، در BBC از قول اردوغان اعلام شده بود که ایران هم بزودی مثل عراق و لبنان شاهد اغتشاشات خواهد بود، حتما ایران هم از این امر خبرداشته و این پروسه را با بالا بردن قیمت بنزین بجلو انداخته است که ضربه ای کاری به مخالفان خود - که هنوز کاملا آماده نیستند - بزند. پس بالا بردن قیمت بنزین یک امر سیاسی بوده و نه اقتصادی. حتی اگر این امر درست باشد درست مثل اینست که کسی بخواهد از پشت انسان را از پشت بام حل بدهد و پائین بیندازد- و انسان زورتر متوجه میشود و خود را به پائین پرت میکند. اینهم اصلا منتقی نیست.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: