درست 42 سال پیش اولین زمامدار عراقی پس از استقرار حکومت جمهوری در ان کشور به ایران سفر کرد ؛ ژنرال عبدالرحمن محمد عارف و بانویش بنا به دعوت شاه وقت ایران و همسرش به تهران امد و در جلسه مشترک مجلس شورای ملی و سنا سخنرانی کرد .
همان شاه ایران که از شنیدن سقوط ملک فیصل و برچیدن تخت شاهی هاشمی سخت ناراحت بود و سالها دراین فکر بود که با تحریک قومیت ها در عراق توسط ساواک ، دوباره سلسله پادشاهی را به این کشور بازگرداند.اما بنا به رسم کشورداری و برخلاف میل باطنی اش شاید ، تن به این دعوت داده بود . در این روزگار طالبانی و گروهش که در ایران پناهنده بودند تازه به عراق بازگشتند و حتی با اعتصاب غذا و پادرمیانی سالار جاف اجازه خروج از ایران یافته و شاه حاضر به دیدار با وی نشده بود و شاید براستی شاه و ساواک، نمی دانستند که جد پدری طالبانی خود اهل بوکان کردستان ایران است و ایرانی الاصل که در زمان ظلم و جور صفویه راه عراق در پیش گرفته است و ان جوان 33 ساله به یک عراقی میهن پرست مبدل شده و بعد از کلی تعقیب و گریز از تهران خارج شد و به قول خودش فرار کرد ؛ در بازگشت به بغداد در ماه ژوئن 1966 نزد عارف ؛ علنا حکومت شاهنشاهی ایران را کهنه پرست و ارتجاعی می خواند و عارف را انسانی مقبول و موجه می داند و با عارف عکسی به یادگار می گیرد و روزنامه های وقت بغداد منتشرش میکنند و عارف که روز بعدش در کنار شاه ایران به مجلس ضیافت شام وارد می شود و با او عکس یادگاری میگیرد.
دران روز ، شاه ایران و رییس جمهور عراق از مبارزه مردم فلسطین پشتیبانی و حمایت میکنند در حالی که طالبانی با مبارزان قیام فلسطین نشست و برخاست میکرد تا شاید در ادامه راهش از شیوه انان الگویی بگیرد.
از ان روز 42 سال گذشت ، و امروز طالبانی در قامت یک پیر 75 ساله و رییس جمهور عراق قصد ورود به ایران را دارد بازی ایام چنین است و هنوز هر دو کشور از مبارزه مردم فلسطین حمایت میکنند دیگر با اسراییل رابطه ای ندارند و داخل عراق هنوز هزار غوغا برپاست و رنگ آرامش و آسایش ندیده است . اما این بار از سویی ، شاهی که با امریکا مراوده و دوستی و نزدیکی زیادی داشت سلسله شاهنشاهی اش در ایران فرو ریخت و بعث عراق به جنگ با ایران برخاست و دامن امریکا بگرفت و از دیگر سو نه بساط بعث ماند و نه نظامش و پای امریکا درتامین امنیت و استقرار عراق ویرانه ، سخت گرفتار شده است .
طالبانی در سفر ان روز ریس جمهور وقت عراق؛ از ایران فرار کرده بود و مردن آزاد در کشورش عراق را به یک ساعت زیستن در غربت تهران ترجیح می داد اما امروز از سفر امریکا بازمی گردد و با طیب خاطر بازهم برای چندمین بار به ایران سفر میکند ، سفری که برخی از روزنامه نگاران وی را پیام اور صلح میان ایران و امریکا فرض کرده اند.
و این درس استمرار برگه های پر رمز و راز تاریخ است و کسی نمی داند امروز کدام جوان عراقی از مرز ایران عبور می کند که فردا روز بر کرسی طالبانی تکیه می زند و کدام نوجوان ایرانی از عراق می گذرد که بعدها در قامت عالی ترین مقام ایران به استقبال مقام کشور همسایه می رود ؟ و آیا ان هنگام باز هم ابرقدرت آمریکا وجود دارد یا معضل فلسطین حل شده است ؟