جهان درهیاهوی جنگ تنهایی را به آتش میکشد وعشق این یگانه اسطوره ی هستی را به رگبار می بندد….. نگاه کن، آغوش خلوت عشق مرا دریاب. من بیگناه در آتش جنگ تو ویران میشوم! من عاشقم، معشوق را گلوله باران نکن. شعرم از تنهایی فریاد می زند ای جهان در گیر جنگ سرود صلح مرا باورکن. من در پی آرامش، به خلوت عشق قسم خورده ام که زمین سبزسبز خواهد شد و دریا رقص شبانه اش را به معشوق واخواهد گذارد. نگاه کن، بگذار جنگ از تن تو رها شود تا جهان در قلب صلح عشق را عاشقانه تجربه کند.