فرهنگ اميد
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[06 Mar 2004]
[ وحيد وحيدي مطلق]
info@vahidthinktank.com
نقش اميد در زندگي انسان ها انكارناپذير است. اما شايد رابطه اميد و آينده در خور تامل و موشكافي بيشتر باشد. كساني كه به آينده خود، خانواده، جامعه و جهان تعلق خاطر دارند بي شك نخست موضوع اميد را شفاف مي كنند. در واقع چنين افرادي معتقدند كه بن مايه هاي اميد آينده را مي سازد و به آن شكل مي بخشد.
انسانها در اميد، واقعيّت پذيري آرزوهاي خود را مي بويند و مي جويند. آنها بدون اميد، هيچ لحظه اي را شايسته زيستن نمي دانند و به جرات مي توان گفت كه اميد با همه خيالات برانگيزاننده آنها عجين است
(1). مهمترين تأثير اميد ايجاد انگيزه براي فعاليت وتحرك بيشتر و قويتر است. حركتي كه با اميد به آينده انجام ميشود از استحكام، تأثير و شورخاصي برخوردار است(2). اميدواری شايد تنها ترانه ای باشد که پايانش اگر تلخ هم باشد،حسی که به دل و نيرويی که به انديشه می بخشد جاودانه و مثبت بوده و در پايان تنها فکری که می ماند رضايت است(3).
تقريبا همه مردم در زندگي شخصي خود به آينده نگري و اميد به بهبود شرايط زندگي خود يا دست كم اميد به ثبات شرايط مطلوب كنوني معتقدند و بر پايه همين باوراست كه هميشه فرزندان خود را به تحصيل ، پس انداز و ساختن آينده شخصي خود تشويق مي كنند.
فردي كه به هر دليلي اميد خويش را از دست مي دهد بيش از ديگران مستعد ابتلا به بيماري هاي رواني، افسردگي و حتي خودكشي است و اگر نظرات حكيماني چون ابن سينا را بپذيريم حتي مي توان اميد به شفا و سلامتي روان را جايگزين سيستم دفاعي بدن و جسم انسان دانست. چنين حقيقتي را امروزه اساتيد دانشكده پزشكي هاروارد نيز تاييد مي كنند. (4)
در منابع ديني نيز نااميدي به شدت مذمت شده است. در قرأن كريم مبتلايان به آن با كافران يكسان دانسته شده اند(5) و در مسيحيت نيز اميد يكي از سه فضيلت برتر مومنان تلقي مي شود. جالب تر اينكه در مشهورترين عبارت ادبي در ميان مسيحيان به طور خاص و دوست داران فرهنگ غرب به طور عام رابطه اي تنگاتنگ بين دوزخ و اميد برقرار شده است. دانته اليگياري شاعر تواناي ايتاليايي در كمدي الهي هنگام توصيف دوزخ مي نويسد كه خداوند بر سر در أن چنين نوشته است كه" شما كه داخل مي شويد دست از هر اميدي بشوييد" (6).
در اكثر مذاهب، اميد به ظهور منجي آخرالزمان جايگاهي ويژه دارد. بويژه دربين ايرانيان، كه تشيع مذهبي فراگير است، انتظار فرج جزو عبادات به شمار رفته و مقصود از فرج گشايشي است كه اميد اميدواران بوده و بي شك تحقّق پذير است و نااميدي در آن راه ندارد. به طور خلاصه بزرگترين اميد اجتماعي ايرانيان مسلمان، كه ريشه مذهبي دارد، فرج امام زمان عليه السلام است(7).
روان انسان نه تنها با اميد به آينده زاده مي شود بلكه در برابر نااميدي تا حد امكان مقاومت مي كند و نمي توان فردي را سراغ گرفت كه با خواندن يك مقاله يا كتاب، تماشاي يك فيلم يا مشاهده يك اثر هنري به طور ناگهاني همه اميدش را به آينده خود و جامعه اش از دست بدهد. در واقع همچون اكثر ويژگي هاي ذاتي انسان، براي كم رنگ ساختن يا از بين بردن چنين خصلتي بايد ماهها و سالهاي متمادي به شكلي متمركز و مداوم ضد اميد يا همان ياس را در جان و دل فردي به صورت آگاهانه يا نيمه آگاهانه پايدار ساخت.
از سوي ديگر، افسران اطلاعاتي و بازجويان حرفه اي كه گرفتن اطلاعات ارزشمند از متهمان يكي از وظايف اصلي آنها به شمار مي آيد با شناخت و استفاده مناسب از چنين خصلتي مي كوشند فرد مورد نظر را به اعتراف وادارند. در چنين بازجويي هايي تقريبا هميشه دو نفر در برابر متهم مي نشينند كه يك نفر ازآنها نقش بازجوي منطقي، آرام و همدل را ايفا مي كند تا مبادا تحت فشارهاي بيش از حد رواني همكارش متهم اميد رهايي از چنين شرايط ناگواري را به كلي از دست داده و تمايل بالقوه به اعتراف، همكاري و افشاي اطلاعات ارزشمند را كنار نهد.
هر چه از سطح فرد و خانواده به سوي سطوح بالاتري همچون جامعه ، ملت ، كشور و جهان حركت مي كنيم نقش اميد جمعي به ساختن آينده اي درخشان و نيز اميد به حل مشكلات فراروي تمدن ها برجسته تر شده وهر گونه خدشه اي در آن شايد منجر به جنبش هاي زير زميني يا آشكار مقابله با نظم حاكم بيانجامد.
پژوهشگران هنر نيز به عنوان كساني كه در خط مقدم فرهنگ سازي و شكل بخشيدن به نظام هاي ارزشي جوامع قرار دارند تدريجا در مي يابند كه نبايد هنر را به عنوان يك ابزار سياسي در اختيار احزاب گذاشته و فارغ از جناح بندي هاي چپ و راست بكوشند با جانبداري از خود هنر وهمگرايي نوين اخلاق، مذهب، علم و هنر چشم اندازي اميدوار كننده از جهان در برابر مخاطبان خود قرار دهند. (8)
علاوه بر اين در شهرها به عنوان هسته مركزي تمدن و فرهنگ و آينه بازتاب دهنده بافت اجتماعي، حاكم شدن نااميدي شايد در پايين ترين سطح به پوچ گرايي و در بالاترين سطح به ظهور نارضايي هاي عمومي و آشوب و شورش بيانجامد. از اين رو است كه بايد ريشههاي آينده را در اوضاع كنوني شهرها جوييده و بذرهاي اميد را كه با انواع بذرهاي زيانبار يأس درآميخته است، در بطن همين اوضاع پروراند(9).
همانطور كه انسان نااميد موجودي باالقوه خطرناك است و نمي توان پيش بيني مطمئني از رفتار او در آينده كوتاه مدت داشت در ساختارهاي ماكروسكوپيك اجتماعي نيز كه متشكل از اجزايي همچون نهادها، سازمان ها، شركت ها و دولت- ملت هاست ياس چه به صورت عميق و چه به صورت سطحي مي تواند بحران زا باشد. علاوه بر پيش بيني ناپذيري جوامعي كه اميدي به آينده نداشته و نسبت به آن خوش بين نيستند مي توان كنترل ناپذيري چنين سيستم هايي را عاملي تعيين كننده دانست. هر چه نااميدي به اصلاح و دست يابي به رفاه، آرامش و صلح در آينده كاهش يابد قدرت كنترل و اشراف بر نهادهاي مدني و همچنين هدايت مردم به سمت آرماني مشترك و مطلوب كاهش مي يابد.
شايد مهمترين وظيفه نخبگان هر جامعه اي تاثير گذاري بر سطح اميدواري عامه مردم و كمك به تقويت چنين روحيه اي باشد. اگر نخبگان و روشنفكران به عنوان پرچمداران و پيش قراولان حركت مردم به سوي أينده، خود دچار نااميدي شوند يا افكاري ياس أور را ترويج دهند آنگاه انتظار توسعه سياسي، اقتصادي و فرهنگي نا بجا و بيهوده خواهد بود. حتي اگر شواهد محلي، منطقه اي و جهاني و واقعيت ها حاكي از استيصال يا بدتر شدن اوضاع باشد نبايد با اعلام همگاني هشدارهاي صريح و نسنجيده مردم را از آينده نااميد ساخت چرا كه حركت معكوس و در آوردن چنين سنگي از چاه شايد سالها به طول انجامد و مهم تر اينكه اعتماد عمومي به چنين هشدارهايي كاهش يابد.
آندسته افرادي كه در جايگاه منتقد، مخالف يا حتي بر انداز قرار گرفته اند اگر با بهره جستن از اين حربه روانشناختي بخواهند سطح نارضايي و اعتراض هاي عمومي در اقشار متوسط جامعه را افزايش دهند
شايد در كوتاه مدت به اهداف خاص خود دست يابند اما حتي در صورت موفقيت در افق بلند مدت با انبوهي از منابع انساني مواجه خواهند شد كه به دليل ياس و نا اميدي نه تنها اعتماد خود را به همه مدعيان سياستمداري از جمله منتقدان سابق و سياست گذاران كنوني از دست داده اند بلكه همچون بيماري افسرده ممكن است هر لحظه از كنترل خارج شده و رفتارهاي غير منتظره، انقلابي و پيش بيني ناپذير از خود بروز دهند.
با توجه به نقش برجسته نخبگان و سياستمداران در سكان داري سير كشتي جامعه به سوي آينده اي مطلوب و درخشان مطالعه و بررسي عواملي كه به نااميدي آنها مي انجامد اهميت دو چندان پيدا مي كند. در چنين چارچوبي بي شك به حاشيه راندن، ناديده گرفتن يا اهميت ندادن به ايده ها و افكار چنين افرادي بويژه كساني كه تمايلي به وابستگي حزبي و سياسي ندارند، نمود خاصي دارد.
تاريخ دو قرن گذشته ايران نشانگر آن است كه اكثر كارشناسان مديريت و سياست از شكل بخشيدن به آينده كمابيش محروم شده اند و کسانی مسووليت برنامه ريزي و اداره جامعه را برعهده داشته اند كه اين کار را نمیدانستهاند و گاه مفتخر بودهاند که از کسی مشورت نمیگيرند و اگر مشورتی خلاف آمد عادت در کارشان آمده تنها از متملقان بوده است و نه از متخصصان مشفق و مصلح(10).
در واقع كسي دست به نقد ميبرد كه اميد اصلاح و بهبود دارد. فقدان چنين اميدي حتي اگراجازه فعاليتي را بدهد، آن فعاليت براندازانه خواهد بود.اگر فعاليتي به معناي واقعي نقادانه باشد نه تنها دليل بر رسوخ نااميدي در آن نيست بلكه برعكس ميرساند كه وجود اميد به بهبود وضعيت موجود شكلگيري چنين فعاليتي را باعث شده است(11).
در پايان بايد تاكيد كرد كه نفوذ تفكر آينده نگرانه و ترويج فرهنگ اميد نه تنها سرمايه اجتماعي كشور را از رخوت و سستي باز مي دارد بلكه با حفظ و تقويت باور به تاثيرگذاري بر سرنوشت ملي راه را براي اصلاح، سازندگي و دست يابي به جايگاه شايسته ايران در نظام هاي تصميم گيري جهان هموار مي سازد.
مراجع:
1- زاگرسي، آريابرزن، جنگها و بن مايه ي اميد ، سه شنبه ۱۲ فروردين ۱۳۸۲ – اول آوريل ۲۰۰۳
http://www.farhangshahr.com
2- آرمانخواهي و اميدواري، باشگاه انديشه ، ۲۰/۱۱/۱۳۸۱
http://bashgah.net/Articles/bodya.asp?id=235
3- وبلاگ ليلا1981
http://leila1981.persianblog.com/
4-
The Anatomy of Hope : How People Prevail in the Face of Illness by Jerome Groopman
http://www.amazon.com/exec/obidos/tg/detail/-/0375433325/qid=1078595291/sr=1-1/ref=sr_1_1/104-1757533-8643109?v=glance&s=books
5- قرآن كريم، سوره 12 آيه 87
http://www.islamicity.com/mosque/arabicscript/10_19/12_87-89.htm
6- دانته، كمدي الهي، دوزخ
http://www.everypoet.com/archive/poetry/dante/dante_i_03.htm
7- اميد و عدالت.
http://www.balagh.net/persian/pro_ahl/vije_milad_e_imam_mahdi/books/04/04.htm
8-
Culture of hope: A new birth of the classcial spirit by Frederick Turner
http://www.amazon.com/exec/obidos/tg/detail/-/002932792X/qid=1078595046/sr=1-1/ref=sr_1_1/104-1757533-8643109?v=glance&s=books
9- ويلهام ، يورگ، دگرگونيهاي سياسي و توسعه شهري
http://www.ayandehnegar.org/z68.htm
10- بهنود، مسعود، نخبگان ايران ، اميد آينده، به نقل از "ايران امروز" ، 1382
http://www.deedgah.org/maqalat/maqaleh052.htm
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: