سيمين بهبهانی به ديدار شهر زلزله زده بم رفته است
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[12 Apr 2004]
[ بی بی سی]
شهر زلزله زده ی بم از زبان سيمين بهبهانی، شاعره نامدار و عضو هيئت دبيران کانون نويسندگان ايران
گفتگو با سيمين بهبهانی
سيمين بهبهانی و علی اشرف درويشيان، به نمايندگی از سوی کانون نويسندگان ايران روز يکشنبه ۱۶ فروردين از شهر بم ديدار کردند.
کانون نويسندگان ايران از طريق دو حساب بانکی اعانه هايی را برای کمک به بازسازی شهر بم جمع آوری کرده است. اين کمکها قرار است برای ساختمان يک مرکز فرهنگی مجهز به مصرف برسد.
پس از گذشت سه ماه و نيم از زلزله مهيب شهر بم، هنوز کار بازسازی اين شهر ويران به طور رسمی آغاز نشده است. بهبهانی و درويشيان برای بازديد از شهر زلزله زده، از تهران به بم مسافرت کردند.
خانم بهبهانی در يک گفتگوی تلفنی از مشاهدات خود در بم با ما سخن گفت.
شما هم می توانيد، با استفاده از پنجره همين صفحه، مشاهدات يا نظرات خود را برای ما بنويسيد.
فشرده گفتگو
پرسش: چگونه وارد بم شديد؟
بهبهانی: به بم که رسيديم به يک هتل رفتيم و بار خود را زمين گذاشتيم. بعد با دوستانی که دنبالمان آمده بودند به تماشای شهر رفتيم. اول برای ملاقات با شهردار به شهرداری رفتيم، که جای مشخصی نداشت. فقط يک ساختمان نوساز چهل متری بود وسط ميدانی که از آن هيچ چيز باقی نمانده بود. شهردار به نام آقای علی باقری زاده، منتظر ما بود. به او گفتيم که برای ساختن يک مرکز فرهنگی در بم نياز به زمين داريم. او موافقت کرد و به ما قول همه گونه همکاری داد.
پرسش: آيا از اينکه يک شاعر برای کمک به بازسازی شهر بم رفته تعجب نکردند؟
بهبهانی: نه، خيلی هم خوشحال شدند و با نهايت محبت با ما برخورد کردند. شايد به اين علت که کمتر کسی به سراغشان رفته است. از اينکه می ديدند يک شاعر و نويسنده از شهرشان ديدار می کنند، خيلی هم خوشحال بودند. مثلا به مرکزی رفتيم که به کمک نهادهای مستقل شهر، برای کودکان بی سرپرست تأسيس شده است. در آنجا بچه ها از ما استقبال پرشوری به عمل آوردند. درويشيان برای بچه ها داستان خواند. آنها او را به نام عمو درويشيان و مرا به نام خاله سيمين صدا می کردند.
پرسش: بم را چگونه ديديد؟
بهبهانی: وضع شهر وحشتناک بود. مردم شهر در چادرهای کوچک و ژنده زندگی می کنند. حتی از ضروری ترين امکانات حياتی محروم هستند.
پرسش: آيا قبلا به بم رفته بوديد؟
بهبهانی: بله من دو بار به بم رفته بودم و به خاطر دارم که شهری آباد و زيبا بود. هنوز هم شهری سبز و خرم است با باغ های فراوان. شايد به خاطر دلبستگی به همين باغ ها و نخلستان هاست که بازماندگان زلزله دلشان نمی خواهد اين شهر را ترک کنند. بدون کمترين امکانات معيشتی در ميان آوارها نشسته اند به اين اميد که دولت به آنها رسيدگی کند. همه داغدار و دلشکسته، چشم به راه کمک هستند. حالا سه ماه و نيم گذشته اما هنوز از بازسازی خبری نيست. روز به روز وضع شهر بدتر می شود. با گرم شدن هوا، وضع بهداشت و نظافت بدتر شده. حشرات و گزندگان به روی زمين آمده اند و زندگی مردم را تهديد می کنند. خطر گسترش بيماری های عفونی شهر را تهديد می کند. شپش و حشرات ناقل بيماری هم زياد شده است. به خاطر دارم که ارگ بم بسيار زيبا و ديدنی بود، اما آن بنای تاريخی ديگر تبديل به پودر شده. روی هم شهر ظاهر بسيار غم انگيزی پيدا کرده است. من در تمام طول سفر بغض در گلو داشتم و اشک در چشم. متأسفانه هنوز در بم امکانات درمانی پا نگرفته و آسيب ديدگان زلزله را هنوز برای درمان همچنان به شهرهای ديگر منتقل می کنند.
پرسش: آيا در بم بيمارستان يا مرکز درمانی وجود دارد؟
بهبهانی: در بم اساسا هيچ ساختمانی سر پا نمانده است. تمام شهر به آوار بدل شده و کمتر ديواری از زلزله در امان مانده است. تا چشم کار می کند، فقط آوار می بينيد و جای تأسف است که هنوز آوار را از شهر منتقل نکرده اند.
پرسش: آيا عمليات بازسازی شروع شده است؟
بهبهانی: من هيچ اثری از بازسازی نديدم، البته مردم به زندگی و تأمين معاش به شکل محدود ادامه می دهند. خود شهرداری چيزی نيست جز اتاقی با يک ميز و چند صندلی و شهردار با تلفن همراه به نقاط گوناگون شهر می رفت. هم او و هم رئيس انجمن شهر افراد فعالی بودند و برای کمک به اهالی کمک می کردند. اما کمک اصلی بايد از مرکز کشور برسد. اگر دولت کمک کند، خود مردم دست به کار می شوند و شهر خود را دوباره می سازند. دولت بايد برنامه و نقشه سنجيده ای ارائه کند تا کار بازسازی شهر اين بار طبق موازين و ضوابط ضدزلزله پيش برود، تا بم در آينده با چنين فاجعه ای روبرو نشود.
پرسش: چه مانعی وجود دارد که بازسازی با اين تأخير روبرو شده است؟
بهبهانی: من هيچ مانع منطقی نمی بينم. از همان روز اول بايد برای جمع آوری آوار اقدام می کردند. اما حالا می گويند که نقشه جامع شهر هنوز تهيه نشده. جمع آوری آوار و تميز کردن شهر که به نقشه جامع نياز ندارد. آوار سراسر شهر را پوشانده است. قبل از هر کار بايد اين آوار را به خارج شهر منتقل کرد، تا بتوان مرز خانه ها را مشخص کرد و شهر را تميز کرد. بايد امکانات بهداشتی و رفاهی شهر را بهبود بخشيد. اما همه چيز با اتلاف وقت روبروست. ما در کانون نويسندگان هر روز منتظر شنيدن خبر بازسازی بوديم تا بتوانيم کمک خود را تحويل بدهيم، اما تا کنون خبری نگرفته ايم. ظاهرا گفته اند که تا آخر ارديبهشت به ما خبر خواهند داد.
پرسش: آيا در بم با گروه های امداد يا کمک رسانی روبرو نشديد؟
بهبهانی: ما هيچ فرد يا گروهی را نديديم. فقط خود اهالی شهر بودند که به حال خودشان رها شده بودند.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: