دو مقاله از اکونوميست درباره ايران
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[04 Sep 2004]
[ بی بی سی]
هفته نامه اکونوميست، چاپ لندن در آخرين شماره خود دو مقاله در باره ايران دارد. 'هدفهای اتمی ايران و مناسبترين راه مقابله با آن' يا به قول اکونوميست غير اتمی کردن ايران و مقاله 3 صفحه ای با عنوان 'دنيای نظريه پردازان' که تحليلی است بر مشکلات برقرار کردن ارتباط و ايجاد رابطه بين ايران و غرب در باره ضرورت غير اتمی کردن ايران و انتخاب مناسبترين راه برای رسيدن به اين هدف:
--------------------------------------------------------------------------------
'هدفهای اتمی ايران و مناسبترين راه مقابله با آن'
اکونوميست نخست اين سئوال را مطرح می کند که آيا يک ايران اتمی بيشتر تهديدی عليه امنيت دنيا خواهد بود يا مردم اين کشور. اکونوميست پافشاری ايران بر غير نظامی بودن برنامه های اتمی اش را با ترديد نگريسته و می نويسد در 18 ماه گذشته ايران با اکراه تمام اعتراف کرده که تمام تعهدات مندرج در پيمان منع گسترش سلاح های غير متعارف را زير پا گذارده است. اين هفته نامه سپس اين پرسش را مطرح کرده است که اگر اهداف غير نظامی است، پس اينهمه پرده پوشی برای چيست.
اکونوميست در پاسخ به اين سئوال که آيا يک ايران مسلح به بمب اتمی تهديدی عليه منطقه و دنيا محسوب می شود يا نه می نويسد: ايران استراتژی صدور انقلاب اسلامی را کنار گذارده و خود در منطقه ای خطرناک قرار دارد و نيروهای ارتش آمريکا هم در کنار مرزهايش مستقر هستند ولی هنوز موجوديت اسرائيل را قبول ندارد و به دشمنان مسلح اسرائيل هم کمک می رساند. اسرائيلی که خود يک نيروی هسته ای است.
اکونوميست می نويسد چه هدف ايران کسب اقتدار مطلق منطقه ای باشد يا پيشرفت علمی، نتيجه آن خواهد بود که يک ايران اتمی، کشورهايی مانند مصر و سوريه و احتمالا ترکيه را نيز ترغيب به تاسی از ايران خواهد کرد.
اکونوميست معتقد است که به منظور جلوگيری از يک چنين عواقبی بود که وزيران امورخارجه 3 کشور آلمان، فرانسه و بريتانيا به تهران رفتند و موافقت نامه تهران به دست آمد. موافقت نامه ای که به اعتقاد اکونوميست با تصميم ايران به فعال کردن مجدد پروسه غنی سازی اورانيوم و ساخت سانتريفوژهای پيشرفته، اکنون منتفی است.
اکونوميست در پايان مقاله اش می نويسد اکنون موقع تصميم گيری است و غير اتمی کردن ايران نيز فقط از دو راه ميسر خواهد بود: استفاده از زور يا اتکا به ديپلماسی. اکونوميست توسل به زور را به دلايل متعددی غير ممکن ديده و ديپلماسی همراه با تهديد به تحريم را عملی تر و موثرتر و می نويسد اين روش بدون فوت وقت بايد انجام شود.
'دنيای نظريه پردازان'
اکونوميست در مقاله 3 صفحه ای خود درباره روزهای روابط ايران با غرب، زير عنوان "دنيای نظريه پردازان" ادامه اختلافات برسر برنامه ها و هدف های اتمی ايران را وارد معاملات گسترده تر سياسی کرده و پيش بينی کرده است که هيئت مديره آژانس بين المللی انرژی اتمی در جلسه ماه جاری خود، به احتمال زياد تصميماتی را به ايران توصيه خواهد کرد مانند متوقف کردن برنامه های غنی سازی اورانيوم و ساخت سانترفوژهای پيشرفته و تصويب لايحه الحاق ايران به پروتکل های پيوسته به پيمان منع گسترش سلاح های متعارف از سوی مجلس.
ولی اکونوميست، با اشاره به تفسيرات در موازنه قدرت بين محافظه کاران و اصلاح طلبان و اينکه دوره رياست جمهوری محمد خاتمی رو به پايان است، می نويسد به هيچ وجه نمی توان روی پاسخ مثبت ايران به اين درخواست ها حساب کرد.
اکونوميست در تشريح اين ادعای خود به سخنان اخير آيت الله خامنه ای در انتقاد از آنچه که تقليد از غرب توصيف کرد و يا تصميمات مجلس جديد با اکثريت محافظه کار اشاره می کند که به نوشته اين هفته نامه به ياس و نوميدی در ميان طرفداران گشودن درهای ايران به روی دنيای خارج منجر شده و در ميان مردم هم به صورت نوعی بی تفاوفی نسبت به آينده در آمده است.
ولی اکونوميست به احساس اطمينانی در هيئت حاکمه محافظه کار ايران اشاره می کند که به عقيده مفسر اين هفته نامه ناشی از اين ديدگاه است که ادامه در گيری آمريکا در عراق لبه تهديدات آمريکا عليه ايران را کندتر کرده است.
در زمينه داخلی هم اکونوميست با نقل قول از گزارش يک موئسسه تحقيقاتی آمريکا به نام شورای روابط خارجی می نويسد که رژيم جمهوری اسلامی در معرض خطر يک انقلاب ديگر نيست و سران حکومت با اطمينان قدرت را در دست دارند و جمعيت اکثرا جوان نيز از سياست بريده و به ماترياليسم و مال اندوزی متمايل شده اند.
درباره بر خورد دنيای خارجه با حکومت ايران، اکونوميست نخست آمريکا را در مد نظر قرار داده و می نويسد واشنگتن همچنان معتقد است که با اعمال فشار می توان رژيم ايران را مجبور به تغيير سياست کرد و يا مردم را به تغيير رژيم ترغيب کرد اما اضافه می کند که آمريکا با حمله به افغانستان و عراق دقيقا کاری را انجام داده است که عليه آن مبارزه می کند يعنی تبديل ايران به مقتدر ترين قدرت در منطقه.
اکونوميست می نويسد اکنون آمريکا محتاج همکاری و تفاهم رژيمی شده است که هنوز آن را عضوی از محور پليدی و شرارت در دنيا می داند.
اکونوميست می نويسد رهبران ايران آگاه از اين واقعيت روز با صراحت تمام همکاری خود با آمريکا در منطقه را مشروط کرده اند: از جمله نرمش بيشتر واشنگتن در قبال برنامه های اتمی ايران.
درباره روابط با اروپا، اکونوميست می نويسد بيانيه های اخير مقامات ايران نشان داده که محافظه کاران ايران بر خلاف اصلاح طلبان، برای روابط با اتحاديه اروپايی به عنوان خط حائلی بين آمريکا و ايران، ارزش چندانی قائل نيستند. اگرچه اين هفته نامه اضافه می کند که محافظه کاران کهنه کارتر، از انزوای کامل ايران در دنيای غرب بيمناکند.
اکونوميست معتقد است که نظريه پردازان واقع بين در هيئت حاکمه ايران با نوعی مصالحه با آمريکا موافقند که بر اساس آن آمريکا از خشونت با جمهوری اسلامی و تحريم اقتصادی آن دست برداشته و در قبال آن ايران در عراق و افغانستان به آمريکا کمک کرده و برنامه های اتمی خود را تعديل کند.
اکونوميست در پايان مقاله تحليلی خود می نويسد ولی اين سناريو، در حال حاضر نه در واشنگتن طرفدار چندانی دارد و نه در تهران. اين هفته نامه اينطور نتيجه می گيرد که لازمه چنين تصميمی بينشی متهوارانه است که فعلا موجود نيست و يادآور می شود که همزمان، ثانيه شمار برنامه های اتمی ايران در حرکت است.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: