این بحث به زندگی هفتمین رئیس جمهور ایران میپردازد که از سالها پیش امثال «رولان دوما» Roland Dumas (وزیر امور خارجه پیشین فرانسه) مقام فعلی وی را نوید میدادند.
پیشینه آقای روحانی فقط در آنچه بی بی سی و...گفته، خلاصه نمیشود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
جان بولتون، غولهای تسلیحاتی و لابی آیپک
در یازدهمین انتخابات رياست جمهوری، مردم ايران موقتاً جنگ افروزان را مات کردند، چه آنها که در خود کشور زمينه ساز دخالت بيگانگان هستند و چه امثال «ديک چينی» و «جان بولتون» که بر طبل جنگ و دخالت نظامی در ايران میکوبند.
غول های تسليحاتی و شيميايی مثل لاکهيد مارتين Lockheed Martin و نورتروپ گرومن Northrop Grumman ، مونسانتو Monsanto ، دوپونت DuPont و... که جنگ برايشان مائده ای آسمانی است، همچنين لابی آیپک (کميته روابط عمومی آمريکا- اسرائيل) American Israel Public Affairs Committee هم خواب ديگری میديدند که تعبير نشد.
اهميت انتخاب جدید در مسيری است که به شکستن قفل استبداد و انسداد سياسی میانجامد نه شخص «حسن روحانی» که بيشتر به حکومتگران نزديک بوده تا به مردم.
اميد مردم به تغيير و رویارویی با روشها و سياستهايی است که به بيگانه بهانه داده و تنها به کام کاسه ليسانی است که منتظر دخالت خارجی در کشور ما هستند شايد تغاری بشکند و ماستی بريزد !
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسن روحانی و ایران گیت
از حسن روحانی با عنوان شيخ ديپلمات هم ياد میکنند. او کيست و چه پيشينه ای دارد؟
...
رئيس جمهور جديد که به طور مستمر در مسئوليت های سياسی و امنيتی رژيم جمهوری اسلامی حضور داشته، سال ۱۳۶۵ در ماجرای مک فارلين (ايران گيت) طرف مذاکره بوده است. روحانی يکی از سه نفری است که همراه فريدون وردینژاد و محمدعلی هادینجفآبادی با مک فارلين و هيئت همراه وی ديدار نمود.
{وردی نژاد در مذاکرات فوق خودش را «مهدی نژاد جا میزد.)
...
حسن روحانی از سال ۱۳۶۸ عضو شورای عالی امنيت ملی، از سال ۱۳۷۰ عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام، از سال ۱۳۷۱ رئيس مرکز تحقيقات استراتژيک و از سال ۱۳۷۸ نماينده مجلس خبرگان رهبری است.
او همچنين نايب رئيس مجلس شورای اسلامی (در دوره چهارم و پنجم) و دبير شورای عالی امنيت ملی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ بود که در اين سمت، رياست تيم هستهای با سه کشور اروپايی آلمان، فرانسه و بريتانيا در مورد برنامه هستهای ايران را هم بعهده داشت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
«حسن فریدون» و دانشگاه کلدونيان گلاسکو
روحانی که در سُرخه و سمنان مدرسه رفت و طلبگی خواند، در حوزه علميه قم نيز پای درس سيد محمد محقق داماد، شيخ مرتضی حائری، آيتالله سيد محمدرضا گلپايگانی، محمد فاضل لنکرانی و شيخ محمد شاهآبادی و...نشست. او سپس به دانشگاه تهران و بعد به بريتانيا رفت و حقوق خواند.
در شرح حال خودش نوشته: در رشته حقوق اساسی دکتری دارد. استاد پژوهشی مرکز تحقيقات استراتژيک بوده و به چندين زبان (روسی، انگلیسی، فرانسوی، عربی و آلمانی) راحت تکلم میکند. البّته در چند سفر خارجی «علی ميرعمادی» برایش ترجمه میکرد.
...
در خصوص مدرک تحصيلی وی برخی تشکيک کرده و گفتهاند وی نه در دانشگاه گلاسکو، University of Glasgow که يکی از دانشگاههای باستانی بريتانيا و چهارمين دانشگاه قديمی انگليسی زبان دنيا است، بلکه با نام «حسن فريدون» (با نام قبلی خودش) در دانشگاه کلدونيان گلاسکو Glasgow Caledonian University که دانشگاه ديگری است، درس خوانده است. اين دانشگاه از نظر رتبهبندی عمومی در رده ۶۰ تا ۷۰ ردهبندی دانشگاههای بريتانيا و همچنين در رده ۴۰۰ دانشگاههای جهان قرار دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسن روحانی، غریبه نیست، «خودی» است.
روحانی در آغاز انقلاب، رسيدگی به سازماندهی ارتش و پادگانهای از هم پاشيده را بعهده گرفت. در سال ۱۳۵۹ به مجلس شورای اسلامی رفت و در پنج دوره قانونگذاری (از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۹) حضور داشت.
او همچنين نايب رئيس اول مجلس (در دورههای چهارم و پنجم) و رئيس کميسيونهای دفاع (دورههای اول و دوم) و سياست خارجی (دورههای چهارم و پنجم) بوده است.
او غريبه نيست! «خودی» است.
...
روحانی عضويت و رياست شورای سرپرستی سازمان صدا و سيما از سال ۱۳۵۹ تا سال ۱۳۶۲ را بعهده داشت. همچنين در دوران جنگ ايران و عراق، با شورای عالی دفاع (از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۷) همکاری نمود و رئيس کميسيون اجرائی شورای عالی پشتيبانی جنگ شد.
جدا از اينها او معاون فرماندهی جنگ (از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴)، رئیس ستاد قرارگاه مرکزی خاتمالانبياء (از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶) و فرمانده پدافند هوايی کل کشور (از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۰) بود.
شيخ ديپلمات ما عضو هیأت امنای دانشگاههای تهران و منطقه شمال هم بوده و از سال ۱۳۷۱، رياست مرکز تحقيقات استراتژيک را برعهده دارد.
...
سه فصلنامه علمی- پژوهشی به زبانهای فارسی و انگليسی (فصلنامه راهبرد، فصلنامه بينالمللی روابط خارجی و فصلنامه Iranian Review of Foreign Affairs با مدير مسئولی وی منتشر میشود و کتاب «امنيت ملی و ديپلماسی هستهای» شرح خاطرات او در دوران تصدی اش به عنوان مسئول پرونده هستهای و در مقام دبيری شورای عالی امنيت ملی است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
لقب امام را حسن روحانی به آیت الله خمینی داد.
سال ۱۳۷۸ وقتی وقايع کوی دانشگاه تهران روی داد. روحانی در راهپيمايی ۲۳ تير همان سال، از حرمتشکنی «حريم مقدس ولايت» و «گروهکهای ورشکسته و منزوی» دم زد و دانشجويان را اوباش، مزدوران و وابستگان به قدرتهای خارجی معرفی نمود.
...
حسن روحانی اولين کسی بود که در يک مجلس عمومی آيت الله خمينی را امام خواند.
البته خیلی پیشتر، ساواک در گزارشی که از سخنرانی ۱۳ خرداد سال ۴۲ (عاشورا) تهيه کرده، نوشته است «خمينی را مثل امام وارد کردند و تمام جمعيت... صلوات فرستادند.»
«محمدرضا حکيمی» (نويسنده کتاب الحياة) در کتاب «سرود جهشها» که در سال ۱۳۴۲ نوشته و نعمتالله ميرزازاده (ميم آزرم) در دو قصيده، به واژه امام اشاره نموده اند.
آيتالله محمدباقر صدر هم واژه «امام» را در مورد بنيانگذار جمهوری اسلامی به کار برده است.
روحانی نخستین بار لقب «امام» ر ادر يک مجلس عمومی برای آيتالله خمينی بکار برد. (آبان سال ۱۳۵۶، مراسم بزرگداشت مصطفی خمينی در مسجد ارک تهران)
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
جامعه هزارتوی ایران و ذهنی بودن ما
بسیاری از ما جامعه هزارتوی ایران را نمیشناسیم، و نسبت به آنچه در میهنمان روی میدهد ذهنی هستیم و حتی از عناوین کتب ترجمه شده و مباحث تازه ای که جوانان هوشیار میهنمان مطالعه میکنند بی خبریم. این واقعیت دارد که رهبران رژیم جمهوری اسلامی از انعطاف و انطباق لازم (برای حفظ نظام) برخوردارند و «به روز» هستند. به شور و مشورت بها داده و مرغ برایشان همیشه یک پا ندارد. اسم آنرا هوشیاری ضدانقلابی ، پدرسوخته گیری یا هر چه بگذاریم، بر واقعیتی که گفتم سرپوش نمینهد.
بعکس، شماری از «راهبران» اپوزیسیون که گویی با اصحاب کهف حشر و نشر دارند، مثل بافتهای حشک کلانشیم در درختان بی بر، نشاط و حیات را از دست داده اند و ارزیابی های چپ اندر قیچی و خیالبافی شان گواه این امر است.
...
مدیریت یازدهمین انتخابات رياست جمهوری نشان داد که رهبران جمهوری اسلامی به قدر و منزلت «سیلی های واقعیت» توجه نموده و این توان را دارند که از مخالف، منتقد بسازند و با خود همراه کنند. (اینکه انگیزه و رویکرد آنان امر دیگری است، بحث را عوض نمیکند.)
بعید نیست فردا «برود میخ آهنی در سنگ» و رئیس جمهور جدید، رقبایش را هم به کابینه دعوت کند.
...
«دشمن» (فرضی) را به مخالف و مخالف را به منتقد و همراه تبدیل کردن هنر است نه بعکس.
شرکت کرور کرور مردمی که بی اعتنا به تحریم از مابهتران با اشتیاق به سوی صندوقهای رأی رفتند شوخی نیست و اشتباه محض است جوانان هوشیار و زنده ایران را غرقه در «توهم» تصور کنیم. ما دچار توهم هستیم و روزی چند وعده «گول» میخوریم!
جوانان برنا و دانای ایران که میدانند دفع افسد به فاسد، هنر است، نسبت به غارتگران حرث و نسل میهنشان هیچ توهمی ندارند و سره را از ناسره تشخیص میدهند. کار خوبی میکنند از میان بد و بدتر، جانب «بد» را میگیرند. حتی علی بن ابیطالب به پیروان دگم خودش هشدار داد همه را به یک چشم نباید دید. با «طلحه» و «زبیر» یکسان برخورد نکنید...
در خطبه ۳۱ نهج البلاغه اشاره شده که علی به عبدالله بن عباس گوشزد میکند با زبیر صحبت کن. اما از طلحه بگذر چون او خیلی تند خو و خشن است (و اهل دلالت نیست) کَالثّور عاقِصاً قَرَنه...
چون گاو وحشی آماده شاخ زدن (و پرخاش) است . سوار شتر سرکش شده و تصور میکند رام است. کارهای دشوار را پیش میگیرد بدون این که از قبل راجع به آنها مطالعه کرده باشد...
او را رها کن ولی به طرف زبیر برو و با او حرف بزن. چون او نرم تر (و اهل مدارا) است...
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
از درون شب تار گل صبح خواهد شکفت؟
برخلاف پندار غرض آلود جنگ افروزانی چون «موشه يعلون»، Moshe Ya'alon وزير دفاع اسرائيل، مردم هوشیار ايران که «مو و پیچش مو»، هر دو را میبینند، خودشان بپاخاستند و خواهان تغيير شدند. پس حق دارند پیگیرانه بپرسند:مگر بدون تغيير در وجود، تغيير در ماهيت ممکن است؟
آیا دکتر حسن روحانی تغيير کرده است؟
آيا قفل استبداد و انسداد سياسی خواهد شکست و زندانيان سياسی روی آزادی را خواهند ديد؟
آيا رئيس جمهور جديد بر زخمهای اين مردم ستمديده مرهم خواهد گذاشت و از راز سر به مهر قتلعام سال ۶۷ پرده برخواهد داشت؟ یا آنها را میبرَد لب جوی آب و تشنه برمیگرداند؟
واقعش این است که فقط امثال لاجوردی و حاج داود رحمانی و و حسينعلی نيری و مصطفی پورمحمدی و زندانبانان کهريزک و حسن روحانی و... مقصر نيستند. همه مسئولند.
وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ... باید یقه خودمان و یقه همه را گرفت و از جوسازی و «جبر جو» هراسی به دل راه نداد.
...
جوانان ايران در خيابانهای تهران دست افشان و پای کوبان فرياد میزدند:
بهار آزاديه، جای ندا خاليه. بهار آزاديه، جای ندا خاليه. بهار آزادیه...
آيا واقعاً بهار آزادی است و سراومد زمستون؟ ديگر قبرهای دسته جمعی شهدای گمنام نخواهيم داشت ؟
آيا خيابان ندا، مسجد لولاگر، جلوی پايگاه مقداد و پل حافظ و... ديگه شاهد به خاک افتادن فرزندانمان نخواهد بود و قفل استبداد و انسداد سياسی خواهد شکست؟
البته که آری. خواهد شکست و اين سنّت خداوندی و قانونمندی تاريخ است.
بدون تردید از درون شب تار گل صبح خواهد شکفت و بگذرد اين روزهای تلختر از زهر...